سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزاران سؤال

93717
رمان , دفاع مقدس , • نظر

فصل 4-8

قدم خیر به خانه بخت می رود، شوهرش سرباز است، قدم خیر در خانه مادرشوهرش زندگی میکند . وی برخلاف دوران نخست زندگی که در خانه پدر، دست به سیاه و سفید نمی زند، در خانه مادرشوهر مجبور می شود، دستیار مادرشوهر باشد و یک خانواده پرجمعیت را اداره کند. مادرشوهرش باردار است و قدم مجبور است در خانه وی خیلی زحمت بکشد. یک شب مادرشوهرش به مهمانی می رود و تهیه شام را برعهده وی می گذارد. او که ناوارد است به سختی و با کمک خواهرشوهرش، غذا را می پزد. شب از اضطراب، سر سفره حاضر نمی شود تا اینکه صدای خانواده شوهرش صمد را می شنود که از غذا تعریف میکنند. دیگر خیالش راحت می شود. فردا می شنود که مادرشوهرش پیش همسایه ها از دستپخت دخترشیرین جون تعریف میکند. آخر مادرش هم دستپختی عالی دارد. 

در یکی از شبها مادرشوهرش درد زایمان میگیرد و قدم و بقیه به او کمک میکنند. قابله یک بچه پسر را به دنیا می آورد ولی میگوید بچه دوم که دختر است به دنیا نمی آید. پدرشوهر قدم، هراسان خانمش را به شهر می برد. بچه دوم هم سلامت به دنیا می آید و آنها به روستا برمیگردند.


دختر شینا 

کتابی درباره خاطرات قدم‌خیر محمدی‌کنعان

همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژبر

نویسنده: بهناز ضرابی‌زاده

چاپ 87: 1397

ویراستار: مژگان علیزاده

ناشر: سوره مهر

264 صفحه

قیمت 10 هزار تومان

خلاصه ماجرا از اول تا پایان فصبل 4

دخترکی که با آمدنش به دنیا، پدرش از بیماری نجات می‌یابد و عزیزکرده بابایش می‌شود، کم‌کم بزرگ می‎‏شود و در 14 سالگی بناست با پسری به نام صمد، ازدواج کند. صمد هنوز سرباز است و قدم‌خیر با او به سختی مأنوس می‌شودریال سرانجام پس از مدت‌ها صبوری صمد، در جلسه‌ای که زن‌داداش‌های دختر برای او و صمد ایجاد می‌کنند، وی به‌سختی به صمد می‌گوید که دوستش دارد.....