سعید عابدینی، در خانواده ای متزلزل و پر مشاجره متولد، رشد و نمو یافت. از همان کودکی با مشکلات و معضلات خانوادگی و شخصیتی گوناگونی مواجه شده و در ابتدای دهه سوم زندگی خود دست به یک خودکشی نافرجام می زند و با گرویدن به فرقه مسیحیت صهیونیستی، ناسازگاری اجتماعی خود ناشی از عقده هـای کودکی و نوجوانی را بروز می دهد.
وی فرد فاسد الاخلاقی است که با راه اندازی کلیساهـای غیر قانونی خانگی و اغفال دختران و زنان جوان، متعرض آنهـا می شده است.
سعید عابدینی، با جمع کردن دوستان خود در پشت بام منزل و به بهـانه اخراج ارواح شریر از وجود آنهـا و کبوتر پراکنی گاه و بیگاه، مزاحمت هـای متعددی را برای همسایگان به وجود آورده که مورد اعتراض شدید آنهـا قرار گرفته بود.
وی با برقراری ارتباطات مشکوک و ازدواج با خانواده ای منافق پرور، توانسته بود، اعتماد سرویس جاسوسی آمریکا(سیا) را به خود جلب کند. از این رو ماموریت راهاندازی پرورشگاه هـای تربیت کودکان بی دین و تشکیل کلیساهـای غیر قانونی خانگی بر عهده او قرار گرفت.
فساد اخلاقی به جزء جدایی ناپذیر این مجرم هرزه، تبدیل شده بود و با وجود ازدواج تشکیلاتی با نغمه شریعت پناهی، با فاحشه ای به نام" م. نقاش زرگران"، روابط نامشروع برقرار می کرد و بر خلاف اعتقادات مسیحیت، بدمستی میکرد.
وی به همراه شریک جنسی اش، سفرهـای زیادی به خارج از کشور داشت و این در حالی صورت می گرفت که منبع تامین هزینه هـای آن، به صورت آشکار معلوم نبود؛ ولی قدر متیقن آنکه از عهده خود او خارج بوده و از سازمانی مشخص با توان مالی بالا تغذیه می شده است.
سعید عابدینی به هیچ اصلی از اعتقادات مسیحیت پایبند نبود و تظاهر به مسیحیت نیز برای دستیابی به دورنمای ترسیم شده در ذهن خیال پردازش بود و در این راه از ارتکاب هر گونه فسادهـای ضد اخلاقی و حتی ضد انسانی، ابایی نداشت.
سرانجام، سعید عابدینی در یکی از سفرهـای کاری خود به ایران، بازداشت و به جرم «اقدام علیه امنیت ملی از طریق راه اندازی کلیساهـای خانگی» به هشت سال حبس تعزیری، محکوم شد.
سوال این است که یک مبلغ دینی می تواند چنین رفتاری داشته باشد؟ آیا اعمال وی مطابق کتاب مقدس یا منطبق بر رفتار حضرت مسیح است؟ آیا نشکیلات مسیحیت، وجود چنین افراد و رفتارهایی را صحیح می داند؟ اگر با جوامع مسیحی آشنا باشید می دانید که مسیحیان واقعی هم چنین افراد و رفتارهایی را محل اعتراض می دانند.