موضوع این کتاب، «تاریخ و سیره پیامبران» و نویسنده آن آرچیبالد رابرتسون است. استاد محترم و توانا، حسین توفیقی آن را ترجمه کرده و به همت دانشگاه ادیان و مذاهب به بازار کتاب، عرضه شده است. چاپ دوم آن 176 صفحه دارد.
این اثر 7 فصل دارد:
1. سنت مسیحی
2. نقادی عصر قدیم
3. نقادی عصر جدید
4. نظریه اسطورگی(1)-عیسی ما قبل مسیحیت
5. نظریه اسطورگی(2)-آفرینش مسیح
6. نقد نظریه اسطورگی و فصل هفتم:عیسی،اسطوره و تاریخ .
در فصل اول مؤلف، به بررسی اناجیل اربعه می پردازد؛ زیرا در وجود تاریخی عیسی بسیار اهمیت دارد. وی انجیل یوحنا را جدا و سه انجیل دیگر را جداگانه بررسی می کند. او می گوید که بر اساس اناجیل، یحیی تعمید دهنده، ظهور فردی قدرتمند را پیشگویی میکند.سپس خودش او را تعمید میدهد و ندایی آسمانی، آن شخصیت را پسر محبوب خدا اعلام میکند. پسر خدا 40 روز در بیابان با خدا خلوت می کند و شیطان وی را میآزماید. وی پس از پیروزی بر وساوس ابلیس به جلیل می رود و در کنیسههای یهویدان، مردم را به آموزه های دین جدید آشنا می کند و مریضان را شفا می دهد.
در اناجیل اربعه، متی و لوقا، بر خلاف مرقس،هر کدام نسب نامهای مسیح را ذکر کرده اند. انجیل چهارم(یوحنا) است که تمایزش با دیگر اناجیل در الوهیت و ازلیت عیسی است. مؤلف در مسیر تحقیق به اناجیل غیر رسمی (اپوکریفا) نیز توجه کرده است.
نگارنده در فصل دوم ، اعتراضات یهودیان را به عیسی و معجزاتش بر می شمارد. یهودیان معجزات او را شیطانی می شمردند. یهودیان معتقد بودند که عیسی عروج نکرده بلکه شاگردانش بدنش را دزیدند و برای فریب مردم، شایعه کرده اند که به آسمان رفته و بازخواهد گشت.
طبق فصل سوم در قرون وسطا منتقدان و نوشته هایشان نابود می شدند. سپس مولف به نظریات عقلگرایان برای نقد مسیحیت اشاره میکند. وی مخالفان عقاید رایج کلیسا و تلاش آنها برای شکستن افکار خرافه آمیز مسیحیان را ذکر می کند.
فصل چهارم به این می پردازد که آیین مسیحیت کنونی آمیزه ای از مطالب و افکار یونانی و یهودی و .. است؛ در این فصل آمده است که عیسای واقعی به صورت دیگری بوده ولی بعدها برای اعتبار یافتن وی، به صورت اسطوره ای در آمده است و در این کار از اسطوره هیا یونانی، الگو گیری شده است.
در فصل پنجم، درباره پولس، سخن گفته می شود که وی عیسی را همانند خدا شمرد و ... نظرات موافقان را می آورد. اینجا وی نظریه اسطورگی را بر می شمارد که برخی از مولفه هایش عبارتند از: مقایسه عیسی با سایر خدایان باستانیاز لحاظ نجات شناسی و گواهی رسالههای پولس بر الهی بودن عیسی.
فصل ششم به آرای موافقان اسطورگی عیسی و نقد آنها می پردازد. مولف به نقل از برخی منتقدان می گوید که میان عیسای تاریخی در اناجیل همنوا(متی،مرقس و لوقا) و عیسای پولس وهمفکرانش تفاوت وجود دارد و اولی، مقبول است. وی عقاید مسیحیان اولیه را موید خود می گیرد که مبنی بر بشر بودن عیسی است.
فصل هفتم: در این فصل می آید که عیسای اسطوره ای و تاریخی، هر دو طرفدارانی دارد. عیسی به لحاظ انجام معجزات خارق العاده، خدا شمرده می شود. اما تاریخگرایان معتقدند در دوره مهمی از کلیسای قدیم، او را خدا نمیدانستند بلکه حداکثر، وی را انسانی می دانستند که از روی شایستگی، پسر خدا شمرده شده است.
مولف سپس به جمع بندی می پردازد و عیسای کنونی را معجونی از اسطوره و تاریخ می شمارد که برای هر دو مویداتی وجود دارد؛ هرچند نقدهای مهمی بر عیسای اسطوره ای وجود دارد. مولف قصد ندارد که یک نظریه را بر کرسی بنشاند بلکه می خواهد نظرات مختلف را مطرح کند و نشان دهد که چه باورهایی در این باره وجود دارد.