در عهد عتیق، به نافرمانی آدم و حوا اشاره می شود. در سفر پیدایش ، می خوانیم که خداوند، آدم و همسرش را در باغ عدن جای داد. این مکان یک بوستان در زمین بود. برای
ملاحظه این مطلب، سفر پیدایش: 2: 8 را ببینید. آدم و حوا اجازه داشتند تا از همه چیز بهره ببرند اما رخصت نداشتند که از درخت معرفت نیک و بد بهره بگیرند. خداوند به اینان هشدار
داده بود که اگر از میوه آن درخت تناول کنند، می میرند.
ماری به آنان نیرنگ زد. او به آنان گفت که استفاده از میوه درخت، باعث مرگ نخواهد شد؛ بلکه باعث می شود آنان به خوب و بد آگاه شوند. ایشان نیز باور کردند، نافرمانی کردند و
از میوه آن شجره خوردند. از این رو امور بد و زشت را درک کنند و به زشتی عریانی بدنشان پی بردند. خدا آنان را به خاطر این نافرمانی از باغ عدن اخراج کرد و مجازاتهایی را نیز
برای آن دو در نظر گرفت. اولین مجازات آنان این بود که مرگ به زندگی آنها راه یافت و بیمرگی از میان انسانها رخت بست. (الأمیر کانی، قس جیمس انس، ص 61)
مسیحیان بدین صورت آن مار (شیطان) را راستگو و خدا را دروغگو معرفی معرفی می کنند. آیا اعتقاد به چنین خدایی با توحید سازگار است؟ آیا وجدان انسان این سخنان را می پذیرد؟