پسرک کلاس دوم است. شب خسته بودیم و خوابمان برد. انگار او بیدار بود. صبح که پاشدم دیدم با لباس مدرسه خوابیده. کیفش را هم آماده کرده و پشت در گذاشته. گفتیم احتمالا فکر کرده صبحی است. بهش گفتم فکر کردی صبحی هستی؟ گفت نه. گفتم پس چرا با لباس مدرسه خوابیدی؟ گفت ظهری هستم ولی خواستم برای مدرسه آماده آماده باشم.