سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزاران سؤال

93717
اشعار , • نظر

 

بنی فاطمه

بسم الله الرحمن الرحیم

و فدیناه بذبح عظیم

دوباره دلامون شده کربلا

دوباره سر سفره زینبیم

ای عطشان کربلا وااااای

راس از بدن، جدا واااای

اون آقایی که براش سینه می زنم تویی

به من آشناتر از رگ گردنم تویی

باز امشب خونه ت رو در زدم

من از هر چی غیر تو دل زدم

به همه خوبیات قسم رام بده

با همه بدیام بازم اومدم

ای صدپاره پیرهن وااااای

ای ارباب بی کفن واااای

اونی که یه عمریه میمیره برات منم

نیگا کن به زیر پات آقا خاک پات منم

اون آقایی که براش سینه می زنم تویی 

به من آشناتر از رگ گردنم تویی

یااااااا حسین

آقا جانم حالم رو ببین

میگیری دستم رو خوردم زمین

می دونی چقد دلم تنگته

منو بطلب برا اربعین

ای خون خدا حسین واااای

ذبح از قفا حسین واااای

جایی که دلم براش بی قراره کربلاس

به خدا شفا فقط تو غبار کربلاس

اون آقایی ....


فاجعه

 

تقدیم به قاری قرآن، پرنده مهاجر منا، محسن حاجی حسنی کارگر

 

رفتند همه، دگر تو ماندی و منا

 

 برخیز و صبا بخوان، قناری منا

 

بگرفته دل منا از این اهل حجاز

 

برخیز و حجاز سر کن ای اهل منا

 

احمد رمضانی

*****************************************************


بسم رب الشهدا رب ودود
آنکه از سینه ما غم بزدود

لیک با کینه عمال یهود
باز غم ریخت به دل خیلی زود

ذکرم این گشته به هر گفت و شنود
لعنت الله علی آل سعود

*

عیدمان گشته عزا واویلا
شد منا کرب و بلا واویلا

جمع عشاق خدا واویلا
گشت قربان به منا واویلا

رحم در سینه آن قوم نبود
لعنت الله علی آل سعود

*

مرد و زن پیر و جوان را کشتید
حاجی و حج و اذان را کشتید

در حرم، امن و امان را کشتید
گوءیا کل جهان را کشتید

به خداوند، خدا هم فرمود
لعنت الله علی آل سعود

*

این شمایید که تنها دارید
تخم تکفیر و ستم میکارید

دایما درصدد آزارید
به یمن آتش کین میبارید

مرگتان کاش رسد خیلی زود
لعنت الله علی آل سعود

*

العجل رهبر بیدار بشر
ای به دستت علم فتح و ظفر

سوخت این سینه ما در آذر
جان آن مادر و شش ماهه پسر

جان مولا و گل یاس کبود
لعنت الله علی آل سعود

*

وارث نغمه داوود بیا
حضرت مهدی موعود بیا

روح لطف و کرم و جود بیا
جان زهرا و علی زود بیا

دیده ما همه گردیده چو رود
لعنت الله علی آل سعود

حسین محمدی فام
شش مهر 94

***************************************************

ده ذی الحجه سرزمین منا

گشت از مکر شمر کرببلا

 

شده دنیا پر از دروغ و نفاق

طاقت مسلمین دنیا طاق

 

راه هامان طریقی از آتش

کعبه در منجنیقی از آتش

 

آل مروان و ال ذی الجوشن

مست حمله به سرزمین یمن

 

در زمین یمن به اسماعیل

 تیغ از پشت می زند قابیل

 

پرده داران درون حله به خواب

 گردشان مطربان خراب شراب

 

دین شان نیست غیر ظلم و فساد

 کاخ هاشان بلند چون شداد

 

" کاخ هاشان بلند و همت پست"

محو نفس اند و رفته اند از دست

 

نزدشان شد مقام ابراهیم

 کاخ سبز و سفید و اورشلیم

 

آل ظلم اند و آل استبداد

نیست موسایشان بجز موساد

 

گرم فرمانبری ز کفر و نفاق

 تا زنند آتشی به شام و عراق

 

سنگ بر کعبه می زنند هنوز

 منجنیق است جرثقیل امروز

 

پرده دارند و دزد و تاراجی

 تیغ ها می زنند بر حاجی

 

به همان مردمی که روزی شاد

 ره گشودند روی زین العباد

 

قرنها پیش از این حسین علی

 در همین سرزمین حسین علی

 

حج خود را تمام کرد و گذشت

 به شهادت سلام کرد و گذشت

 

قرنها پیش حضرت سجاد

 پای چون در زمین کعبه نهاد

 

حاجیان راه باز می کردند

 عرض راز و نیاز می کردند

 

این همان مردم وفادارند

 باز هم رو به کعبه می آرند

**

ده ذی الحجه سرزمین منا

 گشت از مکر شمر کرببلا

 

ناگهان شاه نابکار حجاز

 راه را بست بر جماعت باز

 

شمر گر آب بست این ره بست

حرمت کعبه و منا بشکست

 

این همان مردمان دلگیرند

 به کدامین گناه می میرند؟

 

بارها راه عشق اگر شد گم

راه بگشوده اند این مردم

 

پیش از این بود راضی از این ها

 نور چشمان سیدالشهدا

 

قرن ها رفته است و اینک باز

 ظلم دیگر به میهمان حجاز

 

حاجیان خسته از مصائب شام

 ظلم اینان کجا و ظلم هشام؟

 

با چنین ظلم و جور و نفس و هوی

ابن عبدالملک کجا و شما!

 

دید او ازدحام اهل حرم

پس کشید از حریم کعبه قدم

 

گرچه او از هوای نفس شکست

 بهر نظاره گوشه ای بنشست

 

استلام حجر نکرد هشام

 چون شما تیغ بر نکرد هشام

 

هرچه را آن شقی رعایت کرد

 نسل عبدالعزیز غارت کرد

 

در کمال شقاوت این جانی

عید قربان گرفت قربانی

 

کعبه اما سیاهپوش شماست

پرده ای از پیام عاشوراست

 

دارد از دولت ولای حسین

کعبه هم بوی کربلای حسین

 

علیرضا قزوه

*******************************************

وضو گرفته‌ام از بهت ماجرا بنویسم
قلم به خون زده‌ام تا که از منا بنویسم

به استخاره نشستم که ابتدای غزل را
ز مانده‌ها بسرایم؟ ز رفته‌ها بنویسم؟

نه عمر نوح نه برگ درختهای جهان هست
بگو که داغ دلم را کی و کجا بنویسم؟

مصیبت عطش و میهمان‌کشی و ستم را
سه مرثیه‌ست که باید جدا جدا بنویسم

چگونه آمدنت را به جای سر در خانه
به خط اشک به سردی سنگ‌ها بنویسم

چگونگه قصه? مه‌مان کشی سنگدلان را
به پای قسمت و تقدیر یا قضا بنویسم

منا که برف نمی‌آید این سپیدی مرگ است
چسان زمرگ رفیقان با صفا بنویسم؟

خبر زتشنگی حاجیان رسید و دلم گفت:
خوش است یک دو خطی هم ز کربلا بنویسم

نمانده چاره به جز اینکه از برادر و خواهر
یکی به بند و یکی روی نیزه‌ها بنویسم

نمانده چاره به جز گفتن از اسیر سه ساله
چه را ز ناله? زنجیر و زخم پا بنویسم

به روضه خوان محل گفته‌ام غروب بیا تا
تو از خرابه بخوانی... من از منا بنویسم....

حامدعسکری

***********************************************

اعظم الله اجورکم، مردم

سینه را مبتلابه آه کنید

حاجیان درمنا به خون خفتند

جامه شهررا سیاه کنید

 

سرزمین منا،نه، قربانگاه

روی زخمش پرازنمک شده است

باحضورهزارداغ سفید

زخمی دردمشترک شده است

 

خانه کعبه ازجفا لرزید

تا که دشت ازوضوی خون ترشد

میهمان خدا به خون غلطید

روضه ی کربلا مکررشد

 

اعظم الله اجورکم مولا

باردیگردل توزخمی شد

قتل عام کبوتران ، ای ول

بد ترازاین مگرخدا ، می شد؟

 

نفس حاجیان به تنگ آمد

زیرآن گنبدهمیشه کبود

باززدآسمان مکه خروش

ننگ برآل روسیاه سعود

 

حتم دارم که ماه تا آخر

پشت ابرسیه نمی ماند

دستهایی به وسعت دنیا

با تواضع قنوت میخواند

 

ربنا آتنا…….که در دنیا

ریشه ی ظلم را براندازیم

دردل مردم جهان روزی

کعبه ی بی شمارمیسازیم

 

های ای بزدلان وهابی

گرچه خورشید تان لب بام است

حج کماکان برای اهل یقین

حلقه ی اتحاد اسلام است

 

ناظره بیغرض

 


اشعار کودکانه

شعر کربلا

دویدم و دویدم

به کربلا رسیدم

کنار نهر آبی

لبهای تشنه دیدم

***

یه باغبون خسته

با یک دل شکسته

کنار نهر، پُر آب

زانو زده نشسته

***

کوچولوی شش ماهه

اگه طاقت بیاره

عموجونش تو راهه

رفته که آب بیاره

***

کنار یک خرابه

یه دختر سه ساله

خواب باباشو دیده

اشک میریزه میناله

***

امام مظلوم من

کاشکی کنارت بودم

وقتی که تنها موندی

 

رفیق راهت بودم