در صحیح بخاری(یکی از شش کتاب روایی و یکی از منابع اصلی و مهم اهل سنت)، روایتی آمده است که در روشن شدن این مطلب، به ما بسیار یاری میدهد. نقل شده است: زمانی در مدینه که شهر وحی است، خشکسالی شده بود. مردم مدینه بسیار هراسان و مضطرب شدند و نزد خلیفه رفتند تا چارهای بیندیشد. آن زمان عمر بن خطاب خلیفه بود. او هم نزد عباس بن عبدالمطلب عموی پیغمبر رفت و او را به مکانی برد و چنین دعایی کرد: «اللهم انا نتوسل إلیک بعم نبینا فاسقنا فیسقون.»(صحیح بخاری) از ظاهر عمل و کلام خلیفه ثانی متوجه میشویم که توسل یعنی آنچه در لغت بیان شده است؛ یعنی واسطه قرار دادن شخصی یا چیزی برای نزدیک شدن به شخصی دیگر؛ چنانکه خلیفه ثانی، خود را مقرب درگاه الهی نمیدانست و به دنبال شخصی صالح چون عموی پیغمبر رفت تا او را واسطه کند و از خداوند، باران طلب کند و چنین کرد و در نتیجه خدا به خاطر عباس، درخواست خلیفه را اجابت کرد.