سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزاران سؤال

93717
مسیحیت , خشونت , • نظر

شمشیر

قاره آمریکا پر جمعیت‌ترین منطقه مسیحی نشین دنیا و تنها قاره‌اى است که حدود 90 درصد جمعیت آن را مسیحیان تشکیل مى‌دهند. على‌رغم این که مسیحیت کمتر از 500 سال سابقه حضور در این قاره دارد، ولى بیشترین درصد جمعیت مسیحیان دنیا در این قاره زندگى مى‌کنند. امروزه اکثریت مسیحیان کاتولیک در مناطق اسپانیایی زبان این قاره یعنى آمریکاى لاتین زندگى مى‌کنند. بیش از 80 درصد جمعیت منطقه، کاتولیک هستند. اهمیت موضوع از این حیث است که مسیحیت چطور توانست در کمتر از 5 قرن حضور در آمریکاى لاتین، بیشترین جمعیت را در این منطقه داشته باشد. جریان شناسی مسیحیت در این منطقه به ما کمک مى‌کند از سیر تدریجى مسیحى شدن مردم آمریکای لاتین و توسعه کلیساها و عوامل رشد و توسعه آن آگاه شویم. على‌رغم این که مسیحیت در قاره آسیا و منطقه خاورمیانه بنیان‌گذارى شده است و در اروپا سابقه دو هزار ساله دارد منطقه آمریکاى لاتین هم چنان بیشترین جمعیت مؤمنان مسیحى را در خود جای داده است؛ لذا همین امر مى‌طلبد که تحقیق شود که اولاً مسیحیت چطور وارد آمریکای لاتین شده است و چه عواملى در رشد و توسعه آن موثر بوده‌اند. سؤال دیگر این که آیا مسیحیت کاتولیک در این منطقه هم چنان به عنوان کلیساى غالب محسوب مى‌شود یا خیر؟ و چه عواملى سبب ایجاد جریان‌هاى مسیحى و تقویت دیگر گرایش‌های مذهبی و دینى شده است؟

فتح قاره آمریکا و ورود مسیحیت کاتولیک

به دنبال ضعف مسلمانان در اسپانیا به تدریج مسیحیان کاتولیک توانستند در مناطق مختلف اسپانیا مسلمانان را شکست داده و قدرت را به دست گیرند. در سال 1496 اولین حکومت مقتدر کاتولیک برای نابودی پایگاه مسلمانان تشکیل شد. یهودیان اسپانیا مجبور به تغییر دین به مسیحیت یا اخراج از اسپانیا شدند. در همین سال‌ها بود که آمریکا فتح شد. اوایل تشکیل مستعمرات، تعداد کشیشانى که در طول فتوحات در کنار فاتحین حضور داشتند کمتر از مقامات دولتى و نظامى اسپانیایى نبود. اینان فتوحات جدید را تحقق اراده الهى برای توسعه مسیحیت در دنیا مى‌دانستند. در 1493 م، «پاپ الکساندر ششم» اعلامیه‌اى رسمى صادر کرد که به موجب آن و با رسم خط فرضى روى نقشه جهان، مناطق کشف شده تقسیم شدند؛ سرزمین‌هاى قسمت غربى این خط به اسپانیا و قسمت شرقى آن -یعنى برزیل- به پرتغال واگذار شد.

مهاجمان اسپانیایى و دعوت به مسیحیت

بعد از حکم پاپ بر مالکیت اسپانیا بر سرزمین‌هاى جدید، اسپانیایى‌ها به مناطق مختلف این قاره لشکرکشى و بومیان را قتل عام کردند. فرناندو پادشاه اسپانیا، پس از اعتراضات، قطع‌نامه‌ای تنظیم کردند تا سرخ‌پوستان ابتدا به مسیحیت دعوت شوند و الا آماده مرگ باشند. سرخ پوستان از ایمان به مسیحیت سرپیچی کردند و بسیاری از آن‌ها کشته شدند. بعداً‌ که مورد اعتراض واقع شدند، عنوان «صلح‌نامه» را به جای «قطع‌نامه» گذاشتند و در آن به جای تهدید، مزیت‌هاى گرایش به مسیحیت و تبعیت از دستور کلیسا و پادشاهان اسپانیا ذکر شده بود.

مبلغان مسیحى در سرزمین‌هاى جدید

مبلغان مسیحى اسپانیایى، فعالیت مذهبى خود را همزمان با فتح سرزمین‌هاى جدید آغاز کردند. فاتحان اسپانیایی، هر جا که قدم گذاشتند ابتدا صلیب را در کنار پرچم امپراتوری اسپانیا نصب می‌کردند و فتوحات خود را به نام استقرار مسیحیت کاتولیک و گسترش مسیحیت و حاکمیت مقدس پاپ توجیه مى‌کردند. بعد از فتح هر منطقه همیشه کشیشى حضور داشت که دعاى خیر و برکت بخواند، سپس براى آن منطقه یک نام مقدس مسیحى انتخاب مى‌کردند. مسیحی سازی به طور دسته‌جمعى صورت مى‌گرفت و غالباً سرخ‌پوستان به زور مجبور می‌شدند در چنین مراسمى شرکت کنند. اما سرخ‌پوستان على‌رغم انجام غسل تعمید و شرکت در مراسم دینی کلیسا، به اعتقادات به جاى مانده از سنت‌هاى سرخ‌پوستى ایمان داشتند و حتى مخفیانه برای برگزارى آیین‌های عبادى سرخ‌پوستى تلاش مى‌کردند؛ لذا کشیشان تصمیم گرفتند سنت‌های سرخ‌پوستان از فرهنگ، آداب و حتى زبان گویش و نوشتارى آن‌ها را نابود کنند؛ لذا زبان اسپانیایى به عنوان زبان رسمى جایگزین زبان محلى بسیارى از کشورها گشت و در برزیل زبان پرتغالى جایگزین زبان‌هاى بومى شد. فاتحین به دستور کشیش‌ها، معابد را خراب مى‌کردند و به جاى آن کلیسا مى‌ساختند. على‌رغم تلاش‌هاى کلیساى کاتولیک برای انکار اسناد مربوط به جنایات مسیحی‌سازی سرخ‌پوستان، لکن شواهد زیادى در تاریخ ثبت‌شده‌اند که کتاب سوزی سرخ‌پوستان را اثبات مى‌کنند.

نسل‌کشى و قتل عام سرخ‌پوستان غیر مسیحى

بسیارى از اقوام سرخ‌پوست که حاضر به تغییر دین نشدند به کلى قتل عام شدند، بسیارى از بردگی گرفته مى‌شدند و زنان مورد تجاوز قرار مى‌گرفتند، کشتار سرخ‌پوستان به حدی بود تقریباً اکثر جمعیت سرخ‌پوست در آمریکاى لاتین از بین رفتند. در مکزیک کمتر از یک قرن نسل کشى، 93 درصد سرخ‌پوستان قتل عام شده بودند. در ابتداى قرن 16 میلادى جمعیت قاره آمریکاى لاتین 80 میلیون نفر بود که در نیمه قرن 17 میلادى جمعیت قاره به کمتر از 10 میلیون نفر کاهش پیدا کرد. فشار براى مسیحى کردن قاره امریکا تا چندین قرن ادامه داشت، اجبار بومیان به مسیحیت در دوره استعمار سبب شد که بومیان در سال‌های بعد مواضع ضد کلیسایى داشته باشند. در نزد عمده محققان، مقامات و رهبران اسپانیایى، اشخاصى بى‌رحم و سود طلب بودند که تنها هدفشان استفاده از دسترنج و ثروت سرخ‌پوست‌ها بوده است.

عوامل گسترش مسیحیت کاتولیک در آمریکاى لاتین

1. زهدگرایى و ترک دنیا: این ویژگى مبلغین مسیحى، خصوصاً فرانسیسکن‌ها سبب شده بود که حضور این افراد براى فاتحین هزینه‌اى نداشته باشد و نیز به عنوان رقیب در تصاحب غنائم و طلا تلقى نشوند.
2. حضور در میان فاتحین: حضور این گروه‌ها در میان فاتحین اسپانیایى، تجاوز به مناطق مختلف آمریکاى لاتین را به نام تبلیغ دین مسیح توجیه مى‌کرد و همین جنبه قداست بخشی، روحیه و انگیزه زیادى به سربازان مى‌داد.
3. تجرّد راهبان: این سبب شده بود که آن‌ها بدون داشتن تعلق به خانواده و فامیل بتوانند تمم عمر خود را وقف تبلیغ در مناطق فتح شده کنند.
4. تعهد راهبان به تبلیغ مبانى اعتقادى کلیساى کاتولیک: تعهد آن‌ها سبب شده بود که تنها مسیحیت کاتولیک در آمریکاى لاتین تبلیغ شود. راهبان فرانسیسکن مأموریت آموزش و تبلیغ سرخ‌پوستان و دومینیکن‌ها مسئولیت دادگاه‌هاى تفتیش عقاید در اسپانیا و سرزمین‌هاى جدید را بر عهده داشتند.
5. تأکید بر جاذبه‌هاى عرفانى و مکاشفات: این اقدام یکى از عوامل مهمى بود که در تبلیغ و توسعه مسیحیت نقش موثرى داشت.
6. بهره‌بردارى از صنعت چاپ براى نشر و توزیع کتب عرفانى مطابق با آموزه‌های کلیسای کاتولیک
7. تأکید بر آموزش نظام‌مند و تأسیس دانشگاه‌ها و صومعه‌ها و بهره‌بردارى از استعدادهای بومى در تأسیس دیرها و دانشگاه‌هاى مسیحى: البته مدیریت آن‌ها بر عهده راهبان مسیحى ژزوئیت یا فرانسیسکن اروپایى بود.
8. حمایت گسترده پاپ از حضور راهبان و تقدیس ایشان: این امر سبب شده بود راهبان از مناطق مختلف اروپا از جمله اسپانیا، فرانسه، ایتالیا، پرتغال و... برای تبلیغ مسیحیت کاتولیک به آمریکاى لاتین سفر نمایند.
9. حمایت مستقیم پادشاه و ملکه اسپانیا از ترویج مسیحیت و مبلغین مسیحى: این عمل سبب شده بود فاتحین براى توجیه کشورگشایى‌هاى خود بر امر مسیحی‌سازی سرخ‌پوستان تأکید نماید.

همه این عوامل سبب شد که مسیحیت در کمتر از چند قرن تمام قاره آمریکا را فرا بگیرد. امروزه آمریکاى لاتین بیشترین تعداد کاتولیک‌هاى دنیا را در خود جاى داده است. کشور برزیل با داشتن حدود 200 میلیون جمعیت بزرگ‌ترین کشور کاتولیک دنیا است که بیش از 75%جمعیت آن از پیروان این مذهب مى‌باشند.

پروتستان‌ها در آمریکاى لاتین

از ابتداى ورود اسپانیایى‌هاى کاتولیک تا قرن نوزدهم میلادى در طول سه قرن (1492-1808) کاتولیک‌ها به شدت نهضت‌هاى اصلاح‌گراى پروتستان برخورد می‌کردند و اجازه نمى‌دادند که این گروه‌ها در دنیاى جدید وارد شوند و در این مبارزه دادگاه‌های تفتیش عقاید به شدت عمل زیادى با افراد مشکوک برخورد مى‌کرد. یکى از رسالت‌های مبلغین ژزوئیت نیز مبارزه و جلوگیرى از انتشار عقاید پروتستان در دنیا بود. همین ممنوعیت‌ها سبب شد که تا قرن‌ها کاتولیک بتوانند به عنوان تنها کلیساى رسمی در آمریکاى لاتین مطرح باشند.

ممنوعیت ورود کتاب و تبلیغات پروتستان

در پى تشکیل دادگاه‌هاى تفتیش عقاید در اسپانیا هر چند سال یک لیست از کتاب‌های ممنوعه توسط کلیساى کاتولیک اعلام مى‌شد. این کتاب‌ها به علت ترویج اندیشه‌های ضد عقاید رسمى کلیسا، ممنوع اعلام مى‌شدند. البته کتاب‌هاى مذهبى مانند ترجمه کتاب مقدس نیز در فهرست کتاب‌هاى ممنوعه قرار داشت. روش اسپانیایى‌ها در مستعمراتشان به این نحو بود که اجازه نمى‌دادند تبعه‌های کشورهای غیر اسپانیا به مناطق تحت سلطه ایشان وارد شوند و آن را ممنوع اعلام کرده بودند. همین امر سبب شد در منطقه آمریکاى لاتین تنها مسیحیت کاتولیک که دین رسمی کشور اسپانیا بود رشد یابد و فرصت براى مطرح شدن دیگر گرایشات دینى و از جمله تبلیغات پروتستان‌ها به وجود نیاید.

عوامل گسترش پروتستان‌ها و ضعف کلیساى کاتولیک

1. فرمان پاپ علیه فرقه ژزوئیت: گستره، اعتبار و جایگاه آموزشى و علمى ژزوئیت‌ها سبب بى‌اعتبار شدن سایر فرقه‌های مسیحی شده بود. همین امر انگیزه‌هاى مخالفت با این فرقه را در سیاسیّون و رهبران دیگر فرقه‌ها ایجاد نمود. در نتیجه آموزه‌ها، اهداف و اعمال ژزوئیت‌ها مورد انتقاد شدید قرار گرفت و به این ترتیب، مسئله مصلحت از بین بردن فرقه ژزوئیت از حدود اواسط قرن 18 به مسئله اصلى کلیسا و سیاست‌هاى اروپا تبدیل شد. به دنبال عدم حمایت پاپ و واتیکان از ژزوئیت‌ها، اخراج آن‌ها از کشورهاى لاتین در بین سال‌هاى 1759 و 1768 آغاز شد و تضعیف فرقه راه را براى سرکوبى کامل آن هموار کرد.

2. انقلاب فرانسه، ناپلئون و تسخیر اسپانیا: اسپانیا که قدرت برتر کلیساى کاتولیک رومى بود و با فتوحات آمریکاى لاتین ثروتمند شده بود، به واسطه جنگ‌هاى بسیار تحلیل رفته بود. در قرن هجده میلادى نقد کتاب مقدس و زیر سئول رفتن سنت‌هاى کلیساى کاتولیک -که از قرن شانزدهم آغازشده بود- تقریباً سراسر اروپا را فراگرفته بود. با شروع انقلاب فرانسه در سال 1789 و به دنبال آن به حکومت رسیدن «ناپلئون بناپارت» در سال 1799 کلیساى کاتولیک در فرانسه از قدرت کنار رفت و به شدت تضعیف شد. به دنبال ضعف نظامى اسپانیا، ناپلئون در سال 1806 به این کشور لشکرکشى کرد و اسپانیا و پرتغال را اشغال نمود. در این جنگ بسیارى از صومعه‌ها که از پادشاه اسپانیا حمایت مى‌کردند ویران شدند. با تضعیف حکومت مرکزى در اسپانیا فرمانداران و مالیات دهندگان در آمریکاى لاتین علیه حاکمان محلى اسپانیایى شوریدند و کشورهاى آمریکاى لاتین به تدریج تا سال 1855 مستقل و از اسپانیا جدا شدند.

3. مقابله کلیسا با رهبران استقلال طلب: کلیساى کاتولیک منطقه که مهم‌ترین متحد پادشاه اسپانیا در طول دوران استعمار بود، به مخالفت با نهضت‌هاى استقلال برخاست. چون دستگاه اقتصادى و سیاسى گسترده کلیسا در منطقه با استقلال کشورها به خطر مى‌افتاد، لذا کلیسا در طول جنگ‌هاى استقلال مخالفت با فرماندار اسپانیا را محکوم کرده و خود نیز بر ضد جنبش‌هاى استقلال‌طلب و آزادی‌خواه مى‌جنگید. استقلال یافتن کشورهاى لاتین ضربه زندگى به منافع اقتصادی کلیسا بود چرا که هر ساله صندوق‌هاى پر از طلا و نقره از عایدات این زمین‌ها به واتیکان می‌فرستاد. در مقابل، رهبران استقلال‌طلب مانند سیمون بولیوار نیز به مبارزه با کلیسای کاتولیک برخاستند. وى کلیسا را متهم به همکارى با استعمارگران اسپانیایى مى‌دانست و معتقد بود کلیسا در طول قرن‌ها از ایمان مردم سوءاستفاده کرده و با توجیه حق حاکمیت مقدس پادشاه اسپانیا، در خدمت استعمارگران بوده است. کلیسا حرکت‌های استقلال‌طلبانه به رهبرى سیمون بولیوار را محکوم و با شیطانى خواندن آن، مردم را به مقابله با بولیوار فرا خواند. بولیوار در مقابله با کلیسا تا جایی پیش مى‌رود که قرآن کریم را به عنوان مرجعى مناسب براى نوشتن قانون اساسى پیشنهاد مى‌کند.

4. دولت‌هاى ملى و لائیک در منطقه: با روى کار آمدن دولت‌هاى ملى و لائیک در آمریکاى لاتین فعالیت‌هاى کلیسای کاتولیک به شدت محدود شد. پایبندی شدید به سنت‌ها و عدم نوآورى جاى خود را به عقل‌گرایى، رویکرد تجربه‌گرایانه علمى و نقد آموزه‌هاى دینى داد. کلیسا وجهه خود را کم‌کم از دست مى‌داد و با ظهور ایدئولوژى‌های «لائیک» و ضد دینى در این سال‌ها، گفتمان‌هاى ضد دینى در جامعه غالب مى‌شد؛ لذا آزار و اذیت انجمن‌هاى رهبانى و اخراج آن‌ها از برخى کشورهاى منطقه به صورت امرى عادى درآمد.

5. توسعه مراکز علمى و دانشگاهى: هر چند که اولین دانشگاه‌هاى کاتولیک در مکزیک و پرو در سال 1551 ساخته شد. این دانشگاه‌ها مراکزى براى آموزش‌هاى دینى تحت نظر کلیساها بودند. به تدریج در کنار مسائل دینى رشته‌هاى دیگر در این دانشگاه‌ها افزوده شد. اما به تدریج با رشد نهضت‌هاى عقل‌گرایى در اروپا و نفوذ پروتستان‌ها در مراکز علمی دانشگاهى، در آمریکاى لاتین نیز از نفوذ کلیسا در مراکز دانشگاهى کاسته شد و به تدریج تفکرات مخالف کلیسا جایگاه خود را در مراکز دانشگاهى پیدا کرد. البته بومیان و سیاه پوستان نیز با مطالعه تاریخ فتوحات به جنایات کلیساى کاتولیک پى بردند و از آن فاصله گرفته و جذب دیگر گروه‌ها از قبیل پروتستان و سنت‌هاى بومى شده‌اند، البته افرادى که اهل تحقیق و مطالعه در حوزه ادیان هستند بیشتر در مرحله اول ضد کلیسا و بى‌دین و در صورت دسترسى به منابع اسلامى، مسلمان مى‌شوند.

شروع فعالیت رسمى گروه‌هاى پروتستان

به دنبال استقلال کشورهاى آمریکاى لاتین از اسپانیا در آغاز قرن نوزدهم میلادی به تدریج آزادى‌هاى دینى ایجاد شد. دادگاه‌هاى تفتیش عقاید برچیده شد. بسیارى از نویسندگان قانون اساسى کشورهاى تازه به استقلال رسیده از اعضاى گروه‌هاى ماسونى بودند که با کلیساى کاتولیک رابطه خوبى نداشتند و همین امر سبب شده بود قوانین جدید به نفع کلیسا تنظیم نشوند. با ضعف دولت اسپانیا و شروع نهضت‌هاى استقلال‌طلبى به تدریج گروه‌هاى ملى و لیبرال در منطقه به قدرت رسیدند و فعالیت مبلغین پروتستان گسترش پیدا کرد. یکى از علل مهم حمایت دولت‌هاى استقلال یافته از توسعه فعالیت گروه‌های پروتستان، مقابله با اسپانیاى کاتولیک بود. چون در طول جنگ‌هاى استقلال، کلیسا حامى و متحد اصلى استعمار اسپانیا بود. روابط تجارى با کشورهاى پروتستان از قبیل هلند و انگلستان به رشد و توسعه فعالیت‌هاى تبلیغى کمک مى‌کرد. به تدریج با توسعه آموزش و روابط و تبلیغات گسترده این گروه‌ها خصوصاً ارتباط مستقیم با سیاست‌مداران لیبرال، به تدریج پروتستان‌ها که در اواخر قرن نوزدهم تنها یک اقلیت کم اهمیت بودند تبدیل به یک گروه مهم شدند که در پایان قرن بیستم جمعیت قابل توجهى-در برخى منابع بیش از 25 درصد- از جمعیت کل آمریکاى لاتین را تشکیل مى‌دهند.

برگرفته از:

مجله پژوهش‌های منطقه ای پاییز و زمستان 1390، شماره 8 (از صفحه 19 تا 56)، مقاله مسیحیت در آمریکای لاتین، محسن مجتهدزاده