نشانی برخی از پایگاه های اینترنتی مداحی و تعزیه به زبان آذری
yon.ir/wf9jq
http://yon.ir/0QJwO
http://yon.ir/N0X43
http://yon.ir/eto3K
http://www.taziyehtorki.blogfa.com/?p=10
yon.ir/KVjO4
نشانی برخی از پایگاه های اینترنتی مداحی و تعزیه به زبان آذری
yon.ir/wf9jq
http://yon.ir/0QJwO
http://yon.ir/N0X43
http://yon.ir/eto3K
http://www.taziyehtorki.blogfa.com/?p=10
yon.ir/KVjO4
آداب و اعمال روز یکشنبه
دعای روز یکشنبه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لاَ أَرْجُو إِلاَّ فَضْلَهُ وَ لاَ أَخْشَى إِلاَّ عَدْلَهُ وَ لاَ أَعْتَمِدُ إِلاَّ قَوْلَهُ وَ لاَ أُمْسِکُ إِلاَّ بِحَبْلِهِ بِکَ أَسْتَجِیرُ یَا ذَا الْعَفْوِ وَ الرِّضْوَانِ مِنَ الظُّلْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ مِنْ غِیَرِ الزَّمَانِ وَ تَوَاتُرِ الْأَحْزَانِ وَ طَوَارِقِ الْحَدَثَانِ وَ مِنِ انْقِضَاءِ الْمُدَّةِ قَبْلَ التَّأَهُّبِ وَ الْعُدَّةِ وَ إِیَّاکَ أَسْتَرْشِدُ لِمَا فِیهِ الصَّلاَحُ وَ الْإِصْلاَحُ وَ بِکَ أَسْتَعِینُ فِیمَا یَقْتَرِنُ بِهِ النَّجَاحُ وَ الْإِنْجَاحُ وَ إِیَّاکَ أَرْغَبُ فِی لِبَاسِ الْعَافِیَةِ وَ تَمَامِهَا وَ شُمُولِ السَّلاَمَةِ وَ دَوَامِهَا وَ أَعُوذُ بِکَ یَا رَبِّ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ وَ أَحْتَرِزُ بِسُلْطَانِکَ مِنْ جَوْرِ السَّلاَطِینِ فَتَقَبَّلْ مَا کَانَ مِنْ صَلاَتِی وَ صَوْمِی وَ اجْعَلْ غَدِی وَ مَا بَعْدَهُ أَفْضَلَ مِنْ سَاعَتِی وَ یَوْمِی وَ أَعِزَّنِی فِی عَشِیرَتِی وَ قَوْمِی وَ احْفَظْنِی فِی یَقَظَتِی وَ نَوْمِی فَأَنْتَ اللَّهُ خَیْرٌ حَافِظاً وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَبْرَأُ إِلَیْکَ فِی یَوْمِی هَذَا وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْآحَادِ مِنَ الشِّرْکِ وَ الْإِلْحَادِ وَ أُخْلِصُ لَکَ دُعَائِی تَعَرُّضاً لِلْإِجَابَةِ وَ أُقِیمُ عَلَى طَاعَتِکَ رَجَاءً لِلْإِثَابَةِ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ خَیْرِ خَلْقِکَ الدَّاعِی إِلَى حَقِّکَ وَ أَعِزَّنِی بِعِزِّکَ الَّذِی لاَ یُضَامُ وَ احْفَظْنِی بِعَیْنِکَ الَّتِی لاَ تَنَامُ وَ اخْتِمْ بِالاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ أَمْرِی وَ بِالْمَغْفِرَةِ عُمْرِی إِنَّکَ أَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ.
به نام خداوند بخشنده مهربان
بنام خدایى که جز فضلش امیدى ندارم و جز عدلش از چیزى ترس ندارم و جز به گفته او اعتماد ندارم و جز به رشته (بندگى و اخلاص) او چنگ نزنم اى داراى گذشت و خشنودى به تو پناه برم از ستم و دشمنى (خلق) و از دگرگونیهاى روزگار و پى درپى رسیدن اندوهها و حوادث ناگوار شب و از سپرى شدن عمر قبل از آمادگى و توشه گیرى و تنها از تو راهنمایى مى جویم براى آنچه صلاح و اصلاح من در آن است و از تو یارى طلبم در (رسیدن به) آنچه مقرون به کامیابى و کامروایى است و از تو امید دارم براى پوشش لباس تندرستى کامل و شمول سلامتى دائم و پناه مى برم به تو اى پروردگار از وسوسه هاى شیاطین و احتراز جویم بوسیله سلطنت تو از ستم سلاطین پس (اى خدا) نماز و روزه ام را بپذیر وفرداى من و مابعد آن را بهتر از این ساعت و امروزم قرارده و مرا در میان فامیل و خویشانم عزیز گردان و مرا در بیدارى و خوابم حفظ کن که تویى خدایى که بهترین نگهبانى و تو مهربانترین مهربانانى خدایا من بسوى تو بیزارى جویم و در این روز و روزهاى یکشنبه دیگر از شرک و بى دینى و دعایم را براى تو خالص مى کنم تا در معرض اجابت قرار گیرد و خویش را بر اطاعتت وا مى دارم به امید کسب ثواب پس درود فرست بر محمّد و آل او بهترین خلق خود آن که (مردم را) بسوى حقانیّتت خواند و مرا به عزّت تزلزل ناپذیرت عزیز گردان و به دیده ات که هرگز نخوابد حفظ کن و ببریدن از خلق و توجه بسوى خودت کارم را به پایان رسان و عمرم را قرین به آمرزش به اتمام رسان که همانا تویى آمرزنده مهربان .
زیارت حضرت امیرالمومنین (ع) در روز یکشنبه
السَّلاَمُ عَلَى الشَّجَرَةِ النَّبَوِیَّةِ وَ الدَّوْحَةِ الْهَاشِمِیَّةِ الْمُضِیئَةِ الْمُثْمِرَةِ بِالنُّبُوَّةِ
سلام بر شجره طیبه نبوت پیغمبر و بر کهن درخت آل هاشم باد که درختى است نورانى و ثمر دهنده به نبوت
الْمُونِقَةِ (الْمُونِعَةِ) بِالْإِمَامَةِ وَ عَلَى ضَجِیعَیْکَ آدَمَ وَ نُوحٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ
که با (گل و ریاحین) امامت آراسته است و سلام بر دو هم جوار تو آدم و نوح علیهما السلام
السَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِکَ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ
سلام بر تو و بر اهل بیت پاک و منزه تو باد
السَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى الْمَلاَئِکَةِ الْمُحْدِقِینَ بِکَ وَ الْحَافِّینَ بِقَبْرِکَ
سلام بر تو و بر فرشتگان اطراف تو و اطراف قبر مطهر تو باد
یَا مَوْلاَیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ هَذَا یَوْمُ الْأَحَدِ وَ هُوَ یَوْمُکَ وَ بِاسْمِکَ وَ أَنَا ضَیْفُکَ فِیهِ وَ جَارُکَ
اى مولاى من اى امیر اهل ایمان این روز یکشنبه متعلق به شما و به نام شماست و من در این روز مهمان شما هستم و در جوار شما
فَأَضِفْنِی یَا مَوْلاَیَ وَ أَجِرْنِی فَإِنَّکَ کَرِیمٌ تُحِبُّ الضِّیَافَةَ وَ مَأْمُورٌ بِالْإِجَارَةِ
مرا به مهمانى بپذیر اى مولاى من و مرا پناه ده که تو بسیار بزرگوار و کریم و مهمان نوازى و از جانب خدا مأمور پناه دادن خلقى
فَافْعَلْ مَا رَغِبْتُ إِلَیْکَ فِیهِ وَ رَجَوْتُهُ مِنْکَ بِمَنْزِلَتِکَ وَ آلِ بَیْتِکَ عِنْدَ اللَّهِ وَ مَنْزِلَتِهِ عِنْدَکُمْ
پس چیزى را که من به رغبت و شوق به درگاه تو آمده ام و از تو امید آن دارم ادا فرما به حق منزلت تو و اهل بیت تو نزد خدا و منزلت خدا نزد شما
وَ بِحَقِّ ابْنِ عَمِّکَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ عَلَیْهِمْ (عَلَیْکُمْ) أَجْمَعِینَ
و به حق ابن عم تو رسول خدا که درود و تحیت خدا بر او و بر آل او تماما باد.
زیارت اول حضرت زهرا (س) در روز یکشنبه
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا امْتَحَنَکِ صَابِرَةً
سلام بر تو باد اى آزموده نزد خدایى که تو را آفرید و در آنچه آزمود صابر یافت
أَنَا لَکِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوکِ وَ وَصِیُّهُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا
من مقام رفیع شما را تصدیق مى کنم و خود او را در کار شرع که بر پدر تو وصى او که درود خدا بر آنان باد فرستاد امیدوارم
وَ أَنَا أَسْأَلُکِ إِنْ کُنْتُ صَدَّقْتُکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنِی بِتَصْدِیقِی لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِی
و من از شما درخواست مى کنم که هرگاه من شأن و مقام شما را بحق تصدیق کرده ام شما هم مرا به مصدقان و مؤمنان به آن دو بزرگوار (پیغمبر و وصیش) ملحق کنید تا دلشاد گردم
فَاشْهَدِی أَنِّی ظَاهِرٌ (طَاهِرٌ) بِوِلاَیَتِکِ وَ وِلاَیَةِ آلِ بَیْتِکِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ
و گواه باشید که من با اخلاص کامل متوسلم به دوستى شما و اهل بیت شما صلوات الله علیهم اجمعین.
زیارت دوم حضرت زهرا (س) در روز یکشنبه (دانلود متن، ترجمه و صوت)
زیارت حضرت زهرا (س) به روایت دیگر که این زیارت نیز در روز یکشنبه خوانده می شود:
0:00
اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ وَ کُنْتِ لِمَا امْتَحَنَکِ بِهِ صَابِرَةً
سلام بر تو باد اى آزموده نزد خدایى که تو را آفرید پیش از آنکه تو را بیافریند آزمود و تو را در آنچه امتحان کرد ثابت و صابر یافت
وَ نَحْنُ لَکِ أَوْلِیَاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِکُلِّ مَا أَتَى بِهِ أَبُوکِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ
و ما شیعیان، شما را دوستدار و تصدیق کننده ایم و به هر چه بر پدرت صلى الله علیه و آله از جانب خدا آمده همه را ایمان داریم
وَ أَتَى بِهِ وَصِیُّهُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ مُسَلِّمُونَ
و بر هر چه وصى او علیه السلام دستور داده تسلیم او هستیم
وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ اللَّهُمَّ إِذْ کُنَّا مُصَدِّقِینَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِیقِنَا بِالدَّرَجَةِ الْعَالِیَةِ
و خدایا از تو درخواست مى کنیم که چون ما آن بزرگواران را تصدیق کرده ایم به آن تصدیق و ایمان ما را به درجه عالیه (بهشتى) برسانى
لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِهِمْ (بِوَلاَیَتِهِمْ) عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ
تا به خود بشارت این مقام را بدهیم که ما بواسطه ولایت و دوستى آن بزرگواران (از گناه) پاک مى گردیم.
اعمال روز یکشنبه
نماز روز یکشنبه (مفاتیح الجنان)
ذکر نمازهای مستحبه که در مفاتیح الجنان ذکر نشده است؛ 24. برای هر روز از ایام هفته، نمازی ذکر شده که بیان می کنیم:
نماز روز یکشنبه: و نیز از آن حضرت روایت شده: هر که روز یکشنبه چهار رکعت نماز بجاى آورد و در هر رکعت سوره حمد و تبارک بخواند، حق تعالى او را در بهشت جا دهد، هر جاى آنکه بخواهد.
نماز روز یکشنبه (مصباح المتهجد)
فصل فیما یعمل طول الأسبوع
یوم الأحد
وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ ص
مَنْ صَلَّى یَوْمَ اَلْأَحَدِ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ یَقْرَأُ فِی کُلِّ رَکْعَةٍ فَاتِحَةَ اَلْکِتَابِ مَرَّةً وَ آمَنَ اَلرَّسُولُ [1] إِلَى آخِرِهَا کَتَبَ اَللَّهُ تَعَالَى لَهُ بِکُلِّ نَصْرَانِیٍّ وَ نَصْرَانِیَّةٍ عِبَادَةَ أَلْفِ سَنَةٍ تَمَامَ اَلْخَبَرِ.
[1] ) سوره البقره، آیات 285-286.
بنده خدا میگفت: 20 سال در سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، راهیان نور و ... کار کردم. به خیال اینکه دارم کار فرهنگی میکنم دلخوش بودم، تا اینکه سردار فضلی کفت: دفتر شما دیگر تعطیلمیشود و همه کارها به سازمان دیگری سپرده خواهد شد.
الان فلافلی زده بود. بعد از بیست سال کار فرهنگی!
چرا چون مسئولان به فکر کسی نیستند و فقط از علاقه مندان به فرهنگ استفاده میکنند تا برای کارهای خود، آمار و گزارش بدهند. شغل خودشان سر جای خودش است و حقوق خوبی میگیرند. این وسط، افرادی مانند شخصی که گفتم، سالها ساعتی کار میکنند. به خیال کار فرهنگی یا به امید استخدام.
اما توجه داشته باشید وقتی مسئولان و فرزندانشان، کار ثابت و خوب دارند، عمر خود را برای اینها بیهوده تلف نکنید.
این بنده خدا اگر برای خودش کار میکرد الان وضع بهتری داشت.
نگذارید به اسم خدا و پیغمبر و شهدا و انقلاب، عمرتان را بسوزانند.
این میانه هستند افرادی که به علت داشتن ژن خوب و پدر نفوذدار و ... یک ساعت هم بیکار نمی مانند. آرمان های انقلاب به فراموشی سپرده شده. دیگر پدر زن، داماد باطری سازش را کارمند حوزه میکند بدون اینکه یک ذره هم ناراحت باشد که بفهمند پارتی بازی شده است. یا فلان سردار رده بالای سپاه، همه بستگان حتی آیینه شمعدان فروش را وارد سپاه میکند تا حقوق ثابت و بیمه داشته باشند، و اصلا برایش مهم نیست یا خبر ندارد که او از زیر تا بالای نظام را فحش میدهد.
نظام از ارمانهای اول انقلاب فاصله گرفته است. غیرتمندان برای اسلام به سوریه می روند در حالی که خادم حرم و ... هستند؛ اما مگر نه این بوده که سالها به عده ای حقوق خوب داده اند تا نظامی شوند و این جور مواقع استفاده شوند
صلوات
عم جزء. [ ع َم ْ م َ ج ُزْءْ ] (اِخ ) جزء سی ام ، یعنی قسمتی از قرآن کریم از سوره ? عم یتسائلون (سوره ? 78)تا پایان آن (سوره ? 114). این جزء معمولاً برای آموزانیدن اطفال نوشته یا چاپ میشد. رجوع به عَم ّ شود.
از دیر باز قرآن کریم را به سی جزء مساوی تقسیم کرده اند.جزء (جزو) سی ام قرآن که با سوره نبأ آغاز می گردد، از گذشته های دور به صورت مستقل نوشته یا چاپ می شد و مورد استفاده قرار می گرفت.اولین ایه سوره نبأ )عمّ یتسائلون) است.پس وجه تسمیه جزو عم یا عمّ جزو آغاز این جزء با سوره ای است که با کلمه عم آغاز شد.)عمّ یتسائلون) یعنی مردمان از چه چیز گفت و گو و پرس و جو می کنند؟
از قدیم که آموزش ابتدایی در مکتبخانه ها انجام می گرفت و عموماً مکتب خانه ها عهده دار آموزش خردسالان بودند، عمَّ جزو،از جمله کتاب های درسی بود.در محاوره فارسی عباراتی نظیر این گفته و شنیده می شود که « فلانی سوادش در حد عم جزو است» یا «حتی عمَّ جزو هم نمی تواند بخواند».گفتنی است که حتی برخی از اهل فضل،که منشأ این کلمه و وجه تسمیه «عمَّ جزو» را نمی دانند و کلمه «عم جز»تنها از زبان ها به گوششان رسیده است، آن را به صورت«عمه جزو» می نویسند،به خیال اینکه میان این کتاب که معمولا نزد «عمه باجی»های مکتب دار می خواندند، و نام «عم جزو» ربطی وجود دارد.حتی لغت نامه دهخدا علاوه بر مدخل « عم جزو» مدخل « عمه جزو» هم دارد.
معمولاً کودکان را از سن پنج سالگی به مکتبخانه می فرستادند.شاگردان این مکتب ها بعد از یادگرفتن الفبا به خواندن جزء آخر قرآن،یعنی عم جزء می پرداختند.پس از آن آموزش حساب و ریاضی با خط سیاقت بود. پس از آن دیوان حافظ وگلستان سعدی را می خواندند و بر روی لوحه های چوبی مشق خط نستعلیق می کردند. در مکتب خانه ها نماز خواندن و احکام شرعی را هم به بچه ها یاد می دادند.
در این دوران،در برخی مکتب خانه های رسمی و مهم،پس از آموزش «عمّ جزو»،به کودکان مبتدی،کتاب های کوچک و ساده ای چون نان و حلوا،سنگتراش، عاق والدین، گرگ و روباه، شنگول و منگول، حسن و حسین،و تمام یا قسمت عمده ای از قرآن کریم تدریس می شد . مراتب بعدی به آموزش کتاب هایی با جنبه ادبی قوی تر و متون ادبی دشوارتر اختصاص داشت که از آن جمله می توان حیات القلوب و عین الحیات،نصاب الصبیان،تاریخ معجم،جهانگشای نادری،منشآت میرزا مهدی خان استرآبادی،و کتاب هایی از این نوع را نام برد.در این دوره ها، گاه جامع المقدمات نیز تدریس می شد.
در مکتب خانه،مکتبدار مرد را ملا یا آخوند و مکتبدار زن را عمه باجی می گفتند.مکتب ها معمولا در خانه های مکتبدارها تشکیل می شد.
کتاب عم جز با جمله زیبایی شروع می شد.کتابی بود با طرح جلد بسیار ساده و الفبای عربی و حرکات حروف و سوره های کوچک جزء سی ام قرآن.جمله)وهوالفتاح العلیم) (سوره سباء، ایه 26) اولین جمله ای بود که کودکان آن را از روی یک نوشته می خواندند.پس از آن جمله«رب یسر ولا تعسر سهل علینا یا رب العالمین» و پس از آن،حروف ابجد،هوز،حطی و… در برخی جزوه ها هم،پس از )وهو الفتاح العلیم) این بیت شعر بود:
بس مبارک بود چو فر هما اول کارها به نام خدا
در مکتب به بچه ها یاد می دادند که دست به صفحات قرآن نزنند لذا از نشان استفاده می کردند.این نشان،«چوب الف»نام داشت.چوب الف کاغذ باریکی است که لای قرآن می گذارند تا هم صفحه را گم نکنند و هم موقع خواندن با آن،ایات را دنبال کنند و دست به ایه نزنند.عبدالله مستوفی در خاطراتش در این باره گفته است:عم جزوی که برای من تدارک کرده بودند،با یک چوب الف کاغذی حاضر بود.آخوند بلافاصله مرا پیش طلبید.عم جزو را باز کرد)و هو الفتاح العلیم) را با شعر بعدش:بس مبارک بود… به من آموخت.( شرح زندگانی من، ج1، ص218)
در بسیاری از مکتب ها کودکان دانش آموز موظف بودند که علاوه بر یادگیری روخوانی قرآن کریم از روی همان کتاب عم جزو،سورههای کوچک قرآن را نیز حفظ کنند.
کتاب دیگری نیز در نظام آموزشی گذشته ایران وجود داشت که به آن «پنجلهم» که در واقع، همان پنج الحمد است،می گفتند.این کتاب کم حجم،مشتمل بر پنج سوره از قرآن بوده است که احتمالاً با حمد آغاز می شده است.برخی نویسندگان،این جزوه را همان عم جزو دانسته اند.
مرحوم جمال زاده در داستان«هُمزه و لُمزه» خاطره دوره تحصیلش را چنین بیان کرده است:«مرا وقتی به سن چهار یا پنج سالگی رسیدم،به مکتب گذاشتند.درسم چنان که مرسوم بود،با کتاب پنجلهم که همان عمه جزو تهرانی ها است شروع گردید.اولین جمله ای که به هزاران خون دل یاد گرفتم و ازبرم شد همان جمله هو الفتاح العلیم بود که ابواب را به روی روح کوچولویم مفتوح ساخت.آنگاه رسیدم به این بیت معروف:بس مبارک بود چو فرّ همای…(کهنه و نو، سید محمدعلی جمالزاده،ص145)
امروزه نیز،در برخی کلاس ها و محفل های قرآنی برای سهولت در آموزش و حفظ قرآن کریم، از جزو سی ام قرآن یا همان عم جزو که به صورت مستقل به چاپ رسیده است،استفاده می کنند.
بهمن1387
حضرت فاطمه معصومه(س) در اول ذیقعده 173 در مدینه منوره چشم به جهان گشود. پدر بزرگوارش حضرت موسی بن جعفر (ع) و مادر گرامی اش نجمه خاتون است. او از کودکی تا جوانی تحت تربیت پدر بزرگوارش و برادر مکرّمش حضرت رضا(ع) قرار داشت و در علم و تقوا و پاسخ به پرسش های مراجعان به مقامی رسید که مدال افتخار فداها ابوه از پدر خود دریافت داشت. بعد از ورود حضرت رضا (ع) به مرو آن حضرت نامه ای را به وسیله یکی از غلامان خویش برای خواهرش فرستاد که با رسیدن نامه، بلافاصله فاطمه معصومه(س) آماده سفر گشت.[1] آن حضرت در سال 201 هجری به همراه پنج تن از برادران (فضل، جعفر، هادی، قاسم، زید) و تعدادی از برادرزادگان و کنیزان روانه خراسان شدند.[2]
هنگامی که موکب حضرت معصومه(س) به ساوه رسید، عده ای از دشمنان اهل بیت، به اشاره مأمون عباسی راه را بر آنان بستند و در یک درگیری نابرابر، تمام برادران و بیشتر همراهان او به شهادت رسیدند و حضرت معصومه(س) بر اثر شدّت تألمات و بنا بر قولی بر اثر مسمومیت[3] بیمار گشت.
در روز 23 ربیع الاوّل 201 هجری فاطمه معصومه(س) وارد قم شد و ناقه حضرت در محلی که امروز به نام میدان میر نامیده می شود، زانو به زمین زد و این افتخار نصیب موسی بن خزرج ، بزرگ اشعریان، شد تا هفده روز میزبان دختر، خواهر و عمه امام باشد.
آن بانو سرانجام در روز دهم ربیع الثانی 201 هجری از دنیا رحلت کرد و با تجلیل فراوان مردم قم، و به وسیله دو فرد ناشناس، به خاک سپرده شد.[4]
پیش از ورود به مبحث اصلی این مقاله، باید یاد آورشویم که در اسلام بر امر ازدواج تأکید و سفارش فراوان شده است؛ تا آنجا که در قرآن، این معجزه ماندگار الهی، آیات متعددی در این باره وجود دارد؛ از جمله می فرماید: )وَأَنْکِحُوا اْلأَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیم([5]؛ باید مردان بی زن و زنان بی شوهر و کنیزان و بندگان خود را به نکاح درآورید. اگر آنان فقیر باشند، خداوند آنان را از فضل خویش بی نیاز خواهد ساخت؛ زیرا خداوند وسعت دهنده و داناست.
خداوند در آیه دیگری می فرماید: و از نشانه های او (خداوند) اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید و در میان شما مودّت و رحمت قرار داد. در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر کنند.
در روایات نیز تعبیرات تأمل برانگیزی دربارة ازدواج آمده است که به راحتی نمی توان از کنار آن گذاشت. پیامبر اکرم(ص) فرمود:اَلنِّکاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلیس مِنّی[6]؛ ازدواج سنت من است؛ هر کس از سنت من رو بگرداند، از من نیست.
زنی به امام باقر(ع) عرض کرد: من زن تارک دنیا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: نمی خواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسید: چرا؟ عرض کرد: دنبال کسب فضیلت هستم. حضرت فرمود: از این کار دوری کن. اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمه از تو به آن سزاوارتر بود. هیچ کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد.[7]
آن حضرت در جای دیگر فرمود: ما بُنیَ فِی الاِسلامِ بِناءً اََحَبُّ الِی اللهِ وَ اَعَزّ مِنَ التَّزویجِ[8]؛ هیچ بنای در اسلام محبوب تر و عزیز تر از ازدواج در نزد خداوند نیست.
از طرف دیگر، عزب بودن و مجرد زندگی کردن به شدّت نکوهش شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: شَرارُکُمْ عُزَّابُکُمْ، رَکْعَتانِ مِنْ مُتَأهِّلٍ خَیْرٌ مِنْ سَبعینَ رکْعَةً مِنْ غیْرِ مُتَأهِّلٍ؛[9] بدترین شما، عزب ها (و بی همسران) هستند. دو رکعت نماز فرد متاهّل، بهتر است از هفتاد رکعت نمز غیر متأهل.
حال این پرسش رخ می نماید که حضرت معصومه(س) با آن مقام علمی و آگاهی ای که از دستور های اسلام و سنّت پیامبر اکرم(ص) داشت، چرا ازدواج نکرد و تشکیل خانواده نداد؟ از طرف دیگر، بر اثر موقعیت علمی و معنوی و زیارتی آن حضرت، بسیاری از دختران امروز آن حضرت را به عنوان اسوه برای خود پذیرفته اند که روشن نشدن راز ازدواج آن حضرت، ممکن است بهانه ای برای فرار از ازدواج باشد.
این نکته را هم اضافه کنیم که نه تنها حضرت معصومه(س) ازدواج نکرد، بلکه هیچ یک از دختران موسی بن جعفر ازدواج نکردند.
احتمالات و نظریات مختلفی برای ازدواج نکردن آن حضرت بیان شده است که به برّرسی و صحت و سقم هر یک می پردازیم.
یکی از احتمالات که در واقع یکی از پاسخ ها به پرسش فوق است، این است که خود حضرت موسی بن جعفر به دخترانش وصیت کرده تا ازدواج نکنند!
ابن واضح یعقوبی طرفدار این نظریه است. سخن او در این باب چنین است: موسی بن جعفر را هیجده پسر و 23 دختر، پسران عبارت بودند از : علی رضا، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، عبیدالله، حمزه، زید، عبدالله، اسحاق، حسین، فضل و سلیمان.
موسی بن جعفر وصیت کرد که دخترانش شوهر نکنند و هیچ کس از آنان شوهر نکرد، مگر ام سلمه که در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و در این باره میان قاسم و خویشاوندانش جریان سختی پیش آمد؛ تا آنجا که قاسم قسم خورد که جامه از وی دور نکرده است و جز آنکه عقد موقتی بسته شده برای محرمیّت در مسیر رفتن به حج رفتن منظوری نداشته است.[10]
در پاسخ به سخنان یعقوبی اولاً، باید گفت: چنین وصیّتی برخلاف سنت رسول الله(ص) و سیرة امامان اهل بیت عصمت و طهارت است و هرگز چنین وصیتی از امام معصوم صادر نمی شود.
ثانیاً، متن وصیت حضرت موسی بن جعفر غیر از آن چیزی است که یعقوبی ادّعا دارد. برای قضاوت در این زمینه، ابتدا متن وصیت حضرت را مرور می کنیم. ابراهیم بن عبدالله از موسی بن جعفر(ع) نقل کرده که آن حضرت جمعی را مانند اسحاق بن جعفر، ابراهیم بن محمد و جعفر بن صالح و ... را بر وصیت خود شاهد گرفت و فرمود: اُشْهِدُ هُمْ اَنّ هَذِهِ وَصِیَّتی ... اَوصَیْتُ بها اِلی عَلَیٍٍّ اِبْنی ... و اِنْ اَرادَ رَجَلٌ مِنْهَم اَنْ یُزَوِّجَ أختَهُ فَلَیْسَ لَهُ اَنْ یُزَوِّجَها الاّ بِاِذْنِهِ وَ اَمْرِهِ ... وَ لا یُزَوِّجَ بَناتی اَحَدٌ مِنْ اِخْوتِهِنَّ وَ مِنْ اُمّهاتِهِنَّ وَ لا سُلْطانٌ وَ لا عَمِلَ لَهُنّ اِلاّ بِرأیِهِ وَ مَشْوَرتهِ ، فَاِنْ فَعْلُوا ذلِکَ فَقَدْ خالَفُوا الله تَعالی وَ رَسُولَهُ (ص) وَ حادُّوهُ فی مُلْکِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمنالحِ قَوْمِهِ اِنْ اَرادَ اَنْ یَزَوِّجَ زَوَّجَ، وَ اِنْ اَرادَ اَنْ یَتْرَکَ تَرَکَ...[11]؛ شاهد می گیرم آنها را که این وصیّت من است که به فرزندم علی وصیت کرده ام... (از جمله وصیتم این است) اگر مردی از شما خواست خواهرش را شوهر دهد، این حق را ندارد، مگر با اجازه و فرمان او (علی) و نه دختران من (حق دارند) که یکی از خواهران خود را شوهر دهند و یا مادران آنها و نه سلطانی، و نه کاری برای آنها انجام دهد، مگر اینکه با نظر و مشورت او (علی) باشد. اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، به راستی با خدا و رسولش مخالفت و در سلطنت او منازعه کرده اند و او (حضرت رضا) به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است. اگر خواست به کسی شوهر دهد، شوهر می دهد و اگر خواست رد کند، رد می کند.
در این وصیت نامه، حضرت موسی بن جعفر(ع) با صراحت به فرزندان اعلام می دارد که حجّت خدا بعد از او علی بن موسی(ع) است و خواهران باید در هر کاری از جمله مسئله ازدواج از او اطاعت کنند و هر فردی را که علی بن موسی مناسب دید، آنان با او ازدواج کنند؛ چرا که آن حضرت به مسائل ازدواج آگاه تر و به وضعیت بستگان آشنایان آشناتر است. در اینجا هرگز سخن از ترک ازدواج دختران موسی بن جعفر و خواهران حضرت رضا(ع) نیست؛ سخن در این است که بر ازدواج آنان حضرت رضا(ع) باید نظارت داشته باشد.
بنابراین نظریه یعقوبی بی اساسی است و نمی توان بر آن اعتماد کرد و به همین جهت، برخی محققین صریحاً سخن یعقوبی را مجعول و بی اساس دانسته اند.[12]
نظریه دوم این است که دختران حضرت موسی بن جعفر مخصوصاً فاطمه معصومه(س) از نظر کمال علمی و معنوی در حد بالایی قرار داشتند و کسی همسنگ و همسر آنها پیدا نمی شد و یکی از اموری که در تزویج دختر مورد توجه قرار می گیرد، هم کفو بودن است.
این نظریه نیز نمی تواند قابل تأیید باشد؛ زیرا اولاً سیرة ائمه اطهار این نبوده که دختران خود را به جهت پیدا نشدن همسنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند، بلکه آنان، هم در قول، و هم در عمل خود، مؤمن و مؤمنه رکفو یکدیگر می دانستند. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود: هر گاه کسی به خواستگاری دختر شما آمد که دینداری و امانتداری او را می پسندید (هر چند در حد دختر شما نباشد) شوهر دهید و اگر شوهر ندهید، در زمین فتنه و فساد بزرگ بر پا می شود.[13]
ثانیاً، در عصر امام کاظم(ع) جوانان شایسته ای از تبار امام حسن مجتبی(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) و نیز در میان شیعیان افرادی وجود داشتند که می توانستند همسران مناسب برای آنان باشند.
احتمال و نظریه سوم آن است که اختناق هارون الرشید و وجود خفقان در آن دوران، چنان شدید بود که حتی کسی جرئت نداشت برای پرسیدن مسائل شرعی به در خانه موسی بن جعفر(ع) مراجعه کند، تا چه رسد به اینکه به عنوان داماد آن حضرت رفت و آمد دائمی با خانواده موسی بن جعفر(ع) داشته باشد؛ چرا که همین ارتباط نسبی زمینه ای را فراهم می ساخت تا هارون به اذیت و آزار او بپردازد. البته با اینکه هارون در مواردی تظاهر به دینداری می کرد، ولی ستمگری بی رحم بود. یکی از مورّخین می گوید:هارون هنگام شنیدن وعظ از همه بیشتر اشک می ریخت و در هنگام خشم و تندی از همه ظالم تر بود.[14] و همین مرد دو هزار کنیز داشت که سیصد نفر آنان مخصوص آواز خوانی و رقص و خنیاگری بودند.[15]
شیعیان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند و کسانی چون علی بن یقطین در تقیه به سر می بردند و کوچک ترین حرکاتشان زیر نظر بود. نمونه بارز آن داستان لباسی است که هارون به علی بن یقطین داد. این لباس ویژه خلفا بود و علی بن یقطین آن را به موسی بن جعفر(ع) اهدا کرد. حضرت آن را قبول نکرد و فرمود: این لباس را نگهدار و از دست مده؛ زیرا در حادثه ای که برایت پیش می آید، به کار می آید.
چندی بعد یکی از خدمتگزاران علی بن یقطین، نزد هارون شکایت کرد و گفت : لباس مخصوص را به موسی بن جعفر اهدا کرده است. هارون بلافاصله او را احضار کرد و از لباس پرسش کرد. او گفت: آن را در بقچه ای نگه داشته ام. هارون دستور دارد تا فوراًَ آن را بیاورد. وقتی که نگاهش به لباس افتاد، گفت: بعد از این هرگز سخن سعایت کننده ای را درباره تو باور نخواهم کرد.[16]
این گونه قضایا نشان می دهد که ارتباط موسی بن جعفر(ع) کنترل می شد و از طرفی زندانی شدن امام نیز، انگیزه خواستگاری از دختران آن حضرت را کاهش می داد. بعد از شهات امام وحشت بیشتری بر مردم حاکم شد و حضرت رضا(ع) نیز تحت نظر قرار گرفت. در زمان مأمون آن حضرت به خراسان احضار شد و بعد از یک سال، حضرت معصومه(س) و جعمعی از برادران او به خراسان حرکت کردند، اما در راه، حضرت معصومه(س) پیش از دیدن برادر، دار فانی را وداع کرد و امر ازدواج او هم تحقق نیافت.
بنابراین راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصیت پدر باید جستجو کرد و نه در نبود همسر متناسب و هم کفو، علت آن، وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد احدی جرئت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا(ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.
سخن را با معرّفی برخی کتب درباره زندگانی کریمة اهل بیت حضرت معصومه(س) به پایان می بریم:
1. احوالات حضرت معصومه،محمد حسین مفلس، مخطوط.
2. انوار المشعشعین، شیخ محمد علی بن حسن کاتوزیان تهرانی، 1327 هجری، 243صفحه.
3. بارگاه حضرت معصومه، بیژن سعادت، چاپ 1977، فلورانس ایتالیا.
4. بارگاه حضرت معصومه، نشریه شهرداری قم، 73 صفحه.
5. بدر فروزان، عباس فیض، 1364 هجری، قم، 452 صفحه.
6. تاریخ مشاهیر و قبور واقعه در بلدة قم، افضل الملک، 1348 هجری، 72 صفحه.
7. التحفة الفاطمیة الموسویه، محمد علی کچوئی قمی، 1320هجری.
8. تربت پاکان، سید حسین مدرسی طباطبائی، 1355، دو جلد، 1238صفحه.
9. تعزیه حضرت معصومه، صادق همایونی، مجله کاوه شماره 41 و 42، 1352، مونیخ.
10.چکامه، عباسخان افشار متخلص به پریشان، موجود در کتابخانه آستانه.
11.حیات حضرت معصومه قم، سید حیدر مهدی، 1983، حیدرآباد، 100صفحه.
12.حیات الست، شیخ مهدی منصوری، م 1406، چاپ 1380 ه، قم.
13.زندگانی حضرت معصومه، محمد شیرین کلام، چاپ قم.
14.فاطمه بنت الامام موسی الکاظم، محمد هادی امینی، 1405ه، قم، 160صفحه.
15.فاطمه بنت الامام موسی بن جعفر، سید محمد باقر ابطحی، 1409ه.
16.معصومه قم، سید تقی طباطبائی قمی، 1365، 48 صفحه.
17.ودیعة آل محمد فاطمه معصومه، محمد صادق انصاری، 1414ه، قم.
18.وسیلة المعصومیّه، میرابوطالب مشهور به سید بیوک واعظ تبریزی، 106صفحه.
19.زندگانی حضرت معصومه و تاریخ قم، سید مهدی صحفی، 1390ه، قم، 132صفحه.
20.بارگاه حضرت معصومه تجلیگاه فاطمه زهرا3، سید جعفر میر عظیمی، انتشارات مشهور، 229صفحه.
21.تاریخچة قم و حضرت معصومه، محمد محمدی اشتهاردی، 96صفحه.
22.حضرت معصومه و شهر قم، محمد حکیمی، 1365 مشهد، 135صفحه.
23.در حریم حضرت معصومه، علی اکبر مهدی پور، 1415، قم.
24.زندگینامة حضرت معصومه، محمد محمدی اشتهاردی، 1350، 218صفحه.
25.چهل حدیث قم و حضرت معصومه، محمود شریفی، نشر معروف، 13صفحه.
26.کریمه اهل بیت، علی اکبر مهدی پور، 1415ه، 536صفحه.[17]
27.نگین قم، جواد محدثی، 1380ش، 80صفحه.
[1] . من لا یحضره الخطیب، ج 4، ص 461، به نقل از بارگاه فاطمه معصومه، سید جعفر عظیمی، ص30.
[2] . بارگاه فاطمه معصومه، سید جعفر عظیمی، ص31؛ کریمه اهل بیت، ص174.
[3] . الحیاة السیاسیه للامام رضا، سید جعفر مرتضی عاملی، ص 428.
[4] . بحارالانوار ، ج 48، ص 290؛ تاریخ قم ، ص 213.
[5] . نور / 32.
[6] . بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 103، ص 220، حدیث 23؛ منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، دارالحدیث، ص233، حدیث 2774.
[7] . بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 103، ص219 ، حدیث 13.
[8] .همان.
[9] . منتخب میزان الحکمه، ص 233؛ کنزالعمال، متقی هندی، روایت 44448.
[10] . تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح)، وزارت فرهنگ و آموزش عالی ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج 2، ص 421.
[11] . بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، ج 48، ص276 ـ 280؛ عیون الاخبار، ج 1، ص 26؛ عوالم، ج 21، ص 475؛ اصول کافی، ج 1، ص 317.
[12] . ر. ک : حیاة الامام موسی بن جعفر، قرشی، ج 2، ص497.
[13] . منتخب میزان الحکمه، ص234؛ بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 103، ص237، حدیث25.
[14] . الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج5، ص241.
[15] . تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام، مؤسسه امیرکبیر، ص162.
[16] . الارشاد، شیخ مفید، بصیرتی قم، ص 293؛ شبلنجی ، نورالانوار، ص 150، با اختصار.
[17] . ر.ک: بارگاه فاطمه معصومه، همان، ص 219ـ229.
نگاهی گذرا بر زندگینامه حضرت معصومه (سلام الله علیها) | ||
حضرت فاطمه معصومه (س) در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود. این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت و نیکو سرشت به شمار می رفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت و سکان داران کشتی انسانیت بودند.
سرچشمه دانش حضرت معصومه (س) در خاندانی که سرچشمه علم و تقوا و فضایل اخلاقی بود، پرورش یافت. پس از آنکه پدر بزرگوار آن بانوی گرامی به شهادت رسید، فرزند ارجمند آن امام، یعنی حضرت رضا (ع) عهده دار امر تعلیم و تربیت خواهران و برادران خود شد و مخارج آنان را نیز بر عهده گرفت. در اثر توجهات زیاد آن حضرت، هر یک از فرزندان امام کاظم (ع) به مقامی والا دست یافتند و زبانزد همگان گشتند. ابن صباغ ملکی در این باره میگوید: ?هر یک از فرزندان ابی الحسن موسی معروف به کاظم، فضیلتی مشهور دارد?. بدون تردید بعد از حضرت رضا (ع) در میان فرزندان امام کاظم (ع)، حضرت معصومه (س) از نظر علمی و اخلاقی، والامقام ترین آنان است. این حقیقت از اسامی، لقب ها، تعریف ها و توصیفاتی که ائمه اطهار (ع) از ایشان نموده اند، آشکار است و این حقیقت روشن می سازد که ایشان نیز چون حضرت زینب (س) ?عالمه غیر معلمه? بوده است. مظهر فضایل
حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر فضایل و مقامات است. روایات معصومان (ع) فضیلت ها و مقامات بلندی را به آن حضرت نسبت می دهد. امام صادق (ع) در این باره می فرمایند: ?آگاه باشید که برای خدا حرمی است و آن مکه است؛ و برای پیامبر خدا حرمی است و آن مدینه است. و برای امیرمؤمنان حرمی است و آن کوفه است. بدانید که حرم من و فرزندانم بعد از من، قم است. آگاه باشید که قم، کوفه کوچک ماست، بدانید بهشت هشت دروازه دارد که سه تای آن ها به سوی قم است. بانویی از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.?
مقام علمی حضرت معصومه (س) حضرت معصومه (س) از جمله بانوان گرانقدر و والا مقام جهان تشیع است و مقام علمی بلندی دارد. نقل شده که روزی جمعی از شیعیان، به قصد دیدار حضرت موسی بن جعفر (ع) و پرسیدن پرسش هایی از ایشان، به مدینه منوره مشرف شدند. چون امام کاظم (ع) در مسافرت بود، پرسش های خود را به حضرت معصومه (س) که در آن هنگام کودکی خردسال بیش نبود، تحویل دادند. فردای آن روز برای بار دیگر به منزل امام رفتند، ولی هنوز ایشان از سفر برنگشته بود. پس به ناچار، پرسش های خود را باز خواستند تا در مسافرت بعدی به خدمت امام برسند، غافل از این که حضرت معصومه (س) جواب پرسش ها را نگاشته است. وقتی پاسخ ها را ملاحظه کردند، بسیار خوشحال شدند و پس از سپاسگزاری فراوان، شهر مدینه را ترک گفتند. از قضای روزگار در بین راه با امام موسی بن جعفر (ع) مواجه شده، ماجرای خویش را باز گفتند. وقتی امام پاسخ پرسش ها را مطالعه کردند، سه بار فرمود: پدرش فدایش. فضیلت زیارت دعا و زیارت، پر و بال گشودن از گوشه تنهایی، تا اوج با خدا بودن است. دعا و زیارت، جامی است زلال از معنویت ناب درکام عطشناک زندگی؛ و زیارت حرم معصومه (س)، بارقه امیدی در فضای غبارآلود زمانه، فریاد روح مهجور در هنگامه غفلت و بی خبری، و نسیمی فرحناک و برخاسته از باغستان های بهشت است. زیارت مرقد فاطمه معصومه (س)، به انسان اعتماد به نفس می دهد، و او را از غرق شدن در گرداب نومیدی باز می دارد و به تلاش بیشتر دعوت می کند. زیارت مزار با صفای کریمه اهل بیت (س)، سبب می شود که زائر حرم، خود را نیازمند پروردگار ببیند، در برابر او خضوع کند، از مرکب غرور و تکبر- که سرچشمه تمامی بدبختی ها و سیه روزی هاست- فرو آید و حضرت معصومه (س) را واسطه درگاه پروردگار عالمیان قرار دهد. بر همین اساس است که برای زیارت آن حضرت، پاداش بسیار بزرگی وعده داده شده و آن، ورود به بهشت است. در این باره از امام جواد (ع) نقل شده که فرمود: ?هر کس عمه ام را در قم زیارت کند، بهشت از آن اوست?. برگزیدن شهر قم پس از آنکه حضرت معصومه (ع) به شهر ساوه رسید، بیمار شد. چون توان رفتن به خراسان را در خود ندید، تصمیم گرفت به قم برود. یکی از نویسندگان در این باره که چرا حضرت معصومه (س) شهر قم را برگزید، می نویسد: ?بی تردید می توان گفت که آن بانوی بزرگ، روی ملهم و آینده نگر داشت و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین پیش می آید - محوریتی که آرامگاه ایشان مرکز آن خواهد بود - بدین دیار روی آورد. این جریان به خوبی روشن می کند که آن بانوی الهی، به آینده اسلام و موقعیت این سرزمین توجه داشته و خود را با شتاب بدین سر زمین رسانده و محوریت و مرکزیت آن را با مدفن خود پایه ریزی کرده است. زیارت حضرت معصومه (س) از منظر روایات درباره فضیلت زیارت حضرت معصومه (س) روایات فراوانی از پیشوایان معصوم رسیده است. از جمله، هنگامی که یکی از محدثان برجسته قم، به نام ?سعد بن سعد? به محضر مقدس امام رضا (س) شرفیاب می شود، امام هشتم خطاب به ایشان می فرماید: ?ای سعد! از ما در نزد شما قبری است?. سعد می گوید: فدایت شوم! آیا قبر فاطمه دختر موسی بن جعفر (س) را می فرمایید؟ می فرماید: ?آری، هر کس او را زیارت کند، در حالی که به حق او آگاه باشد، بهشت از آن اوست.? پیشوای جهان تشیع امام جعفر صادق (س) نیز در این باره می فرماید: ?هر کس او را زیارت کند، بهشت بر او واجب گردد?. و در حدیث دیگری آمده است: ?زیارت او، هم سنگ بهشت است?. زیارت مأثور درباره حضرت معصومه (ع) یکی از ویژگیهای حضرت معصومه (س)، ورود زیارتنامه ای از سوی معصومان (س) درباره ایشان است که پس از حضرت فاطمه زهرا (س)، او تنها بانوی بزرگواری است که زیارت مأثور دارد. بانوان برجسته ای چون: آمنه بنت وهب، فاطمه بنت اسد، خدیجه بنت خویلد، فاطمه ام البنین، زینب کبری، حکیمه خاتون و نرجس خاتون که هیچ شک و تردیدی در مقام بلند و جایگاه رفیع آن ها نیست. هیچ کدام زیارت مأثور از سوی معصومان (س) ندارند و این نشان دهنده مقام والای این بانوی گرانقدر اسلام است. باشد که شیعیان و پیروان اهل بیت عصمت و طهارت (س) به ویژه بانوان، این مقام بزرگ و عالی را پاس بدارند و همواره الگو و مظهر عفاف و تقوا و حیا باشند. تنها در این صورت است که روح باعظمت این بانوی بزرگ از همه ما خشنود خواهد شد. امام رضا (ع) و لقب معصومه حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی ها و شبنم معطر آفرینش است. شاید یکی از دلایل «معصومه» نامیدن این بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلی یافته است. بر اساس پاره ای از روایات، این لقب از سوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی (ع) در اینباره میگوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: «هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است». کریمه اهل بیت حضرت معصومه (س) در زبان دانشمندان و فقیهان گران قدر شیعه، به لقب ?کریمه اهل بیت? یاد می شود. از میان بانوان اهل بیت، این نام زیبا تنها به آن حضرت اختصاص یافته است. بر اساس رویای صادق و صحیح نسب شناس گرانقدر، مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، این لقب از طرف امام صادق (ع) بر حضرت معصومه (س) اطلاق شده است. در این رؤیا، امام صادق (ع) به آیت الله نجفی که با دعا و راز و نیاز، تلاش پیگیری را برای یافتن قبر مطهر حضرت زهرا (س) آغاز کرده خطاب فرمود: برتو باد به کریمه اهل بیت. القاب حضرت معصومه (س) به طور کلی، سه زیارت نامه برای حضرت معصومه (س) ذکر شده که یکی از آن ها مشهور و دو تای دیگر غیر مشهور است. اسامی و لقب هایی که برای حضرت معصومه (س) در دو زیارت نامه غیر مشهور ذکر شده؛ به قرار ذیل است: طاهره (پاکیزه)، حمیده (ستوده)؛ بِرّه (نیکوکار)؛ رشیده (حد یافته)؛ تقّیه (پرهیزگار)؛ رضّیه (خشنود از خدا)؛ مرضیّه (مورد رضایت خدا)؛ سیده صدیقه (بانوی بسیار راستگو)؛ سیده رضیّه مرضّیه (بانوی خشنود خدا و مورد رضای او)؛ سیدةُ نساء العالمین (سرور زنان عالم). هم چنین محدثّه و عابده از صفات و القابی است که برای حضرت معصومه (س) عنوان شده است. شفاعت حضرت معصومه (س) بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم، از آن به ?مقام محمود? تعبیر شده است. همین طور دو تن از بانوان خاندان رسول مکرم اسلام، شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهالی محشر را فرا گیرد. این دو بانوی عالی قدر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا (س) و شفیعه روز جزا، حضرت فاطمه معصومه (س) هستند. در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا (س) همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج، پیک وحی طاقه ابریشمی از سوی پروردگار آورد که در آن، جمله ?خداوند مهریه فاطمه زهرا را، شفاعت گنهکاران از امت محمد (ص) قرار داد?، این حدیث از طریق اهل سنت نیز نقل شده است. پس از فاطمه زهرا (س) از جهت گستردگی شفاعت، هیج بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه (س) نمی رسد. بر همین اساس است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: ?با شفاعت او، همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند?. سرّ قداست قم در احادیث فراوانی به قداست قم اشاره شده است. از جمله امام صادق (ع) قم را حرم اهل بیت (ع) معرفی و خاک آن را، پاک و پاکیزه تعبیر کرده است. همچنین ایشان در ضمن حدیث مشهوری که درباره قداست قم به گروهی از اهالی ری بیان کردند، فرمودند: ?بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی، در آن جا رحلت می کند که با شفاعت، او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند?. او می گوید: من این حدیث را هنگامی از امام صادق (ع) شنیدم که حضرت موسی بن جعفر(ع) هنوز دیده به جهان نگشوده بود. این حدیث والا، از رمز شرافت و قداست قم پرده برمی دارد و روشن می سازد که این همه فضیلت و شرافت این شهر که در روایات آمده، از ریحانه پیامبر، کریمه اهل بیت (س)، مهین بانوی اسلام، حضرت معصومه (س) سرچشمه می گیرد که در این سرزمین دیده از جهان فرو می بندد و گرد و خاک این سرزمین را، توتیای دیدگان حور و ملایک می کند. محبت و مباهات حضرت معصومه (س) به امام هشتم مدت 25 سال تمام، حضرت رضا (ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود. پس از یک ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره ای تابان از دامان نجمه درخشید که هم سنگ امام هشتم (ع) بود و امام (ع) توانست والاترین عواطف انباشته شده و در سودای دلش را بر او نثار کند. بین حضرت معصومه و برادرش امام رضا (ع) عواطف سرشار و محبت شگفت انگیزی بود که قلم از ترسیم آن عاجز است. در یکی از معجزات امام کاظم (ع) که حضرت معصومه (ع) نیز نقشی دارد، هنگامی که نصرانی می پرسد: شما که هستید؟ می فرماید: ?من معصومه، خواهر امام رضا (ع) هستم?. این تعبیر، از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا (ع) و نیز از مباهات ایشان به این خواهر- برادری سرچشمه می گیرد. سرآمد بانوان فاطمه معصومه (س) از جهت شخصیت فردی و کمالات روحی، در بین فرزندان موسی بن جعفر (ع) بعد از برادرش، علی بن موسی الرضا (ع) در والاترین رتبه جای دارد. این درحالی است که بنا بر مستندات رجالی، فرزندان دختر امام کاظم (ع) دست کم هجده تن بوده اند و فاطمه در بین این همه بانوی گران قدر، سرآمد بوده است. حاج شیخ عباس قمی آنگاه که از دختران موسی بن جعفر (ع) سخن می گوید، درباره فاطمه معصومه (س) می نویسد: ?بر حسب آنچه به ما رسیده، افضل آن ها، سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی (ع) معروف به حضرت معصومه است. فضیلت بی نظیر شیخ محمد تقی تُستری، در قاموس الرجال، حضرت معصومه (س) را به عنوان بانوی اسوه معرفی کرد و فضیلت وی را در میان دختران و پسران حضرت موسی بن جعفر (ع)، غیر از امام رضا (ع) بی نظیر دانسته است. ایشان در این زمینه چنین می نویسند: ?در میان فرزندان امام کاظم (ع) با آن همه کثرتشان، بعد از امام رضا (ع) کسی هم شأن حضرت معصومه (س) نیست?. بی گمان این گونه اظهار نظرها و نگرش به شخصیت فاطمه دختر موسی بن جعفر (ع) بر برداشت هایی استوار است که از متن و روایات وارده از ائمه اطهار (ع) به دست آمده است. این روایت ها، مقام هایی را برای فاطمه معصومه (س) برشمرده اند؛ مقامی که نظیر آن، برای دیگر برادران و خواهران وی ذکر نکرده اند و به این ترتیب، نام فاطمه معصومه (س) درشمار زنان برتر جهان قرار گرفته است. به جـــان پاک تو ای دختر امام، ســلام به هر زمان و مـکان و به هر مقام، سـلام تویـی که شــاه خراسان بود بــرادر تــو بـــر آن مقام رفیــع و بـر این مقام، ســلام به هر عدد که تکلم شـود به لیل و نهار هــــزار بـار فـــزون تـر ز هـر کـلام، ســلام صبح تا شب و از شام، تا طلیعه صبــح بر آستـانه قــدسـت علی الـدوام، ســلام در آســـمان ولایــت، مــه تمــامی تـــو ز پای تا به ســرت ای مـــه تـمـام، ســلام به پیشگــاه تو ای خواهـــر شه کـَـونین ز فـرد فـرد خلیـق، به صبح و شام ســلام منم که هر سر مویم به هر زمان گویـد به جـان پــاک تـو ای دخــتـر امـام، ســلام غروب غمگین حضرت فاطمه (س) پس از ورود به شهر قم، تنها هفده روز در قید حیات بود و سپس دعوت حق را لبیک گفت و به سوی بهشت برین پرواز کرد. این حادثه در سال 201 هجری رخ داد. سلام بر این بانوی بزرگوار اسلام از روز طلوع تا لحظه غروب. درود بر روح تابناک معصومه (س) که اینک آفتاب حرم باصفایش، زمین قم را نورانی کرده است. سلام بر سالار زنان جهان و فرزند پیام آوران مهر و مهتران جوانان بهشتی. ای فاطمه! در روز قیامت، شفیع ما باش که تو در نزد خدا، جایگاهی ویژه برای شفاعت داری. |
حضرت امام خمینی (قدس سره) در قصیده ای که شامل 44 بیت است او را با حضرت زهرای اطهر مقایسه کرده در بخشی از آن می گوید:
دختر چون این دو در مشیمه قدرت
نــامد و نایـد دگــر هماره مــقدر
آن یک امواج علــم را شده مبــدا
ویـن یک افواج حلم را شده مصدر
آن یــک درعالـــم جلالـت کـعبه
وین یک در ملک کبریایـی مشــعر
لم یلـــدم بستـه لـب و گرنه بگفتم
دخــت خدایـند این دو نــور مطهر
آن یــک خـاک مدینـه کـرد مزین
صفــحه قم را نمود این یـک انــور
خاک قم ایـن کرد از شـرافـت جنت
آب مــدینه نـمـوده آن یک کــوثر
مرجع کل حضرت آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی (قدس سره)مکرر کنار مرقد مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها می آمد و در آنجا با تضرع و تواضع خاص آن حضرت را واسطه قرار می داد و به مناجات می پرداخت.
نام شریف آن بزرگوار فاطمه و مشهورترین لقب آن حضرت، «معصومه» است. پدر بزرگوارش امام هفتم شیعیان حضرت موسى بن جعفر علیه السلام و مادر مکرمهاش حضرت نجمه خاتون سلام الله علیها است . آن بانو مادر امام هشتم نیز هست . لذا حضرت معصومه سلام الله علیها با حضرت رضا علیه السلام از یک مادر هستند.
ولادت آن حضرت در روز اول ذیقعده سال 173 هجرى قمرى در مدینه منوره واقع شده است. دیرى نپایید که در همان سنین کودکى مواجه با مصیبت شهادت پدر گرامى خود در حبس هارون در شهر بغداد شد. لذا از آن پس تحت مراقبت و تربیت برادر بزرگوارش حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام قرار گرفت.
در سال 200 هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعیدگونه حضرت رضا علیه السلام به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این که کسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
یک سال بعد از هجرت برادر، حضرت معصومه سلام الله علیها به شوق دیدار برادر و ادای رسالت زینبی و پیام ولایت به همراه عدهاى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حرکت کرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مىشد. این جا بود که آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب سلام الله علیها پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مىرساندند و مخالفت خود و اهلبیت علیهم السلام را با حکومت حیلهگر بنىعباس اظهار مىکرد. بدین جهت تا کاروان حضرت به شهر ساوه رسید عدهاى از مخالفان اهلبیت که از پشتیبانى مأموران حکومت برخوردار بودند، سر راه را گرفتند و با همراهان حضرت وارد جنگ شدند، در نتیجه تقریباً همه مردان کاروان به شهادت رسیدند، حتى بنابر نقلى حضرت معصومه سلام الله علیها را نیز مسموم کردند.
به هر حال، یا بر اثر اندوه و غم زیاد از این ماتم و یا بر اثر مسمومیت از زهر جفا، حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها بیمار شدند و چون دیگر امکان ادامه راه به طرف خراسان نبود قصد شهر قم را نمود. پرسید: از این شهر«ساوه» تا «قم» چند فرسنگ است؟ آن چه بود جواب دادند، فرمود: مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که مىفرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است. بزرگان شهر قم وقتى از این خبر مسرت بخش مطلع شدند به استقبال آن حضرت شتافتند؛ و در حالى که «موسى بن خزرج» بزرگ خاندان «اشعرى» زمام ناقه آن حضرت را به دوش مىکشید و عده فراوانى از مردم پیاده و سواره گرداگرد کجاوه حضرت در حرکت بودند، حدوداً در روز 23 ربیع الاول سال 201 هجرى قمرى حضرت وارد شهر مقدس قم شدند. سپس در محلى که امروز «میدان میر» نامیده مىشود شتر آن حضرت در مقابل در منزل «موسى بن خزرج» زانو زد و افتخار میزبانى حضرت نصیب او شد.
آن بزرگوار به مدت 17 روز در این شهر زندگى کرد و در این مدت مشغول عبادت و راز و نیاز با پروردگار متعال بود. محل عبادت آن حضرت در مدرسه سِتّیه به نام «بیت النور» هم اکنون محل زیارت ارادتمندان آن حضرت است.
سرانجام در روز دهم ربیع الثانى و «بنا بر قولى دوازدهم ربع الثانى» سال 201 هجرى پیش از آن که دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و با اندوه فراوان دیده از جهان فرو بست و شیعیان را در ماتم خود به سوگ نشاند. مردم قم با تجلیل فراوان پیکر پاکش را به سوى محل فعلى که در آن روز بیرون شهر و به نام «باغ بابلان» معروف بود تشییع نمودند. همین که قبر مهیا شد در این که چه کسى بدن مطهر آن حضرت را داخل قبر قرار دهد دچار مشکل شدند، که ناگاه دو تن سواره که نقاب به صورت داشتند از جانب قبله پیدا شدند و به سرعت نزدیک آمدند و پس از خواندن نماز یکى از آن دو وارد قبر شد و دیگرى جسد پاک و مطهر آن حضرت را برداشت و به دست او داد تا در دل خاک نهان سازد.
آن دو نفر پس از پایان مراسم بدون آن که با کسى سخن بگویند بر اسبهاى خود سوار و از محل دور شدند.
بنا به گفته بعضی از علما به نظر مىرسد که آن دو بزرگوار، دو حجت پروردگار: حضرت رضا و امام جواد علیهماالسلام باشند چرا که معمولاً مراسم دفن بزرگان دین با حضور اولیاء الهی انجام شده است.
پس از دفن حضرت معصومه سلام الله علیها موسى بن خزرج سایبانى از بوریا بر فراز قبر شریفش قرار داد تا این که حضرت زینب فرزند امام جواد علیه السلام به سال 256 هجرى قمرى اولین گنبد را بر فراز قبر شریف عمه بزرگوارش بنا کرد و بدین سان تربت پاک آن بانوى بزرگوار اسلام قبلهگاه قلوب ارادتمندان به اهلبیت علیهم السلام و دارالشفای دلسوختگان عاشق ولایت و امامت شد.
قال الصادق علیه السلام:
انّ للّه حرماً و هو مکه ألا انَّ لرسول اللّه حرماً و هو المدینة ألا و ان لامیرالمؤمنین علیه السلام حرماً و هو الکوفه الا و انَّ قم الکوفة الضغیرة ألا ان للجنة ثمانیه ابواب ثلاثه منها الى قم تقبض فیها اموأة من ولدى اسمها فاطمه بنت موسى علیهاالسلام و تدخل بشفاعتها شیعتى الجنة با جمعهم؛ خداوند حرمى دارد که مکه است پیامبر حرمى دارد و آن مدینه است و حضرت على علیه السلام حرمى دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از هشت در بهشت سه در آن به قم باز مىشود - زنى از فرزندان من در قم از دنیا مىرود که اسمش فاطمه دختر موسى علیه السلام است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت مىشوند.
عن سعد عن الرضا علیه السلام قال:
یا سعد من زارها فله الجنة ثواب الأعمال و عیون اخبار الرضا علیه السلام: عن سعدبن سعد قال: سالت اباالحسن الرضا علیه السلام عن فاطمه بنت موسى بن جعفر علیه السلام فقال:
من زارها فله الجنة.
امام رضا علیه السلام فرمود: کسى که حضرت فاطمه معصومه را زیارت کند پاداش او بهشت است .
عن ابن الرضا علیهماالسلام قال:
من زار قبر عمتى بقم فله الجنة .(1)
امام جواد علیه السلام: کسى که عمهام را در قم زیارت کند پاداش او بهشت است .
امام صادق علیه السلام:
من زارها عارفاً بحقّها فله الجنة.(2)
امام صادق علیه السلام: کسى که آن حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد بهشت پاداش اوست .
امام صادق علیه السلام:
«الّا انَّ حرمى و حرم ولدى بعدى قم»(3) ؛ آگاه باشید که حرم و حرم فرزندان بعد از من قم است .
لقب «معصومه» را امام رضا علیه السلام به خواهر خود عطا فرمود: آن حضرت در روایتى فرمود:
«مَنْ زَارَ الْمَعصُومَةَ بِقُمْ کَمَنْ زَارَنى»(4) ؛ «هر کس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسى است که مرا زیارت کرده است.»
این لقب، که از سوى امام معصوم به این بانوى بزرگوار داده شده، گویاى جایگاه والاى ایشان است.
هر کس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم را در رى یا خواهرم را در «قم» زیارت کند که ثواب زیارت مرا در مىیابد.(5)
دیگر حضرت معصومه سلام الله علیها «کریمه اهل بیت» است. این لقب نیز بر اساس رؤیاى صادقانه یکى از بزرگان، از سوى اهلبیت به این بانوى گرانقدر داده شده است. ماجراى این رؤیاى صادقانه بدین شرح است :
مرحوم آیة اللّه سیّدمحمود مرعشى نجفى، پدر بزرگوار آیة اللّه سید شهاب الدین مرعشى (ره) بسیار علاقهمند بود که محل قبر شریف حضرت صدّیقه طاهره سلام الله علیها را به دست آورد. ختم مجرّبى انتخاب کرد و چهل شب به آن پرداخت. شب چهلم پس از به پایان رساندن ختم و توسّل بسیار، استراحت کرد. در عالم رؤیا به محضر مقدّس حضرت باقر علیه السلام و یا امام صادق علیه السلام مشرّف شد.
«عَلَیْکَ بِکَرِیمَةِ اَهْل ِ الْبَْیت ِ»؛ یعنى به دامان کریمه اهل بیت چنگ بزن.
ایشان به گمان این که منظور امام علیه السلامحضرت زهرا سلام الله علیها است، عرض کرد: «قربانت گردم، من این ختم قرآن را براى دانستن محل دقیق قبر شریف آن حضرت گرفتم تا بهتر به زیارتش مشرّف شوم.» امام فرمود: «منظور من، قبر شریف حضرت معصومه در قم است.» سپس افزود:«به دلیل مصالحى، خداوند مىخواهد محل قبر شریف حضرت زهرا سلام الله علیها پنهان بماند؛ از این رو قبر حضرت معصومه سلام الله علیها را تجلّىگاه قبر شریفحضرت زهرا سلام الله علیهاقرار داده است. اگر قرار بود قبر آن حضرت ظاهر باشد و جلال و جبروتى براى آن مقدّر بود، خداوند همان جلال و جبروت را به قبر مطهّر حضرت معصومه سلام الله علیها داده است.» مرحوم مرعشى نجفى هنگامى که از خواب برخاست، تصمیم گرفت رخت سفر بربندد و به قصد زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها رهسپار ایران شود. وى بىدرنگ آماده سفر شد و همراه خانوادهاش نجف اشرف را به قصد زیارت کریمه اهلبیت ترک کرد.(6)
1- کامل الزیارة.
2- بحارالانوار، ج 48، ص 307.
3- بحارالانوار، ج 60 ص 216.
4- ناسخ التواریخ، ج 3، ص 68، به نقل از کریمه اهلبیت، ص 32.
5- زبدة التصانیف، ج 6، ص 159، به نقل از کریمه اهل بیت، ص 3.
6-کریمه اهلبیت، ص 43.
سلام بر تو اى فرستاده گرامى خدا سلام بر تو اى پیغمبر (رحمت) خدا سلام بر تو اى بهترین خلق خدا و امین بر وحى الهى
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ
سلام بر تو اى مولاى من اى امیر اهل ایمان سلام بر تو اى آقاى من
أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ بَابُ عِلْمِهِ وَ وَصِیُّ نَبِیِّهِ وَ الْخَلِیفَةُ مِنْ بَعْدِهِ فِی أُمَّتِهِ
توى حجت خدا بر خلق عالم و اى در شهر علم پیغمبرو وصى او و جانشین بعد از رسول اکرم در میان امت
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً غَصَبَتْکَ حَقَّکَ وَ قَعَدَتْ مَقْعَدَکَ أَنَا بَرِیءٌ مِنْهُمْ وَ مِنْ شِیعَتِهِمْ إِلَیْکَ
خدا لعنت کند امتى را که حق خلافتت را غصب کردند و در مقام تو غاصبانه بنشستند من از آنان و از شیعیانشان نزد تو بیزارى مى جویم
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ الْبَتُولُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَیْنَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ
سلام بر تو اى فاطمه زهراى بتول (ع) سلام بر تو اى زینت زنان اهل عالم
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ (اللَّهِ) رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَیْهِ
سلام بر تو اى دختر رسول خداى رب العالمین درود و رحمت خدا بر تو و بر پدر بزرگوارت باد
السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ
سلام بر تو اى مادر حضرت حسن و حسین
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً غَصَبَتْکِ حَقَّکِ وَ مَنَعَتْکِ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَکِ حَلاَلاً أَنَا بَرِیءٌ إِلَیْکِ مِنْهُمْ وَ مِنْ شِیعَتِهِمْ
خدا لعنت کند امتى را که حق تو را غصب نمودند و ارثى که خدا بر تو حلال کرده بود از تو منع کردند من از آنها و از شیعیانشان نزد تو بیزارى مى جویم
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ الزَّکِیَّ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ
سلام بر تو اى آقاى من اى حضرت حسن مجتبى اى ابا محمد پاکیزه صفات سلام بر تو اى آقاى من
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ بَایَعَتْ فِی أَمْرِکَ وَ شَایَعَتْ أَنَا بَرِیءٌ إِلَیْکَ مِنْهُمْ وَ مِنْ شِیعَتِهِمْ
خدا لعنت کند امتى را که تو را به قتل رسانیدند و بر دشمنى با تو بیعت و متابعت (با معاویه) کردند من از آنها و از شیعیانشان نزد تو بیزارى مى جویم
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍ
سلام بر تو اى مولاى من اى حضرت ابا عبد الله الحسین فرزند عزیز امیر المؤمنین
صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَبِیکَ وَ جَدِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ
درود و رحمت خدا بر تو باد و بر پدر گرامى و جد بزرگوارت حضرت محمد صلى الله علیه و آله
لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ دَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ اسْتَبَاحَتْ حَرِیمَکَ
خدا لعنت کند امتى را که خون پاک تو را حلال شمردند و خدا لعنت کند کسانى که تو را شهید نمودند و هتک حرمت حریمت را مباح کردند
وَ لَعَنَ اللَّهُ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ أَنَا بَرِیءٌ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکَ مِنْهُمْ
و خدا لعنت کند شیعیان و پیروان آنان را و خدا لعنت کند کسانى را که بساط تمکین مردم را در قتال با شما بر آنها بگستردند من نزد خداى متعال و نزد تو بزرگوار از آنان بیزارى می جویم
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا مُحَمَّدٍ) عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ
سلام ما بر تو اى مولاى من اى ابا محمد حضرت على بن الحسین
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا جَعْفَرٍ) مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍ
سلام ما بر تو اى آقاى مناى ابا جعفر حضرت امام محمد بن على الباقر
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ
سلام بر تو اى آقاى من اى ابا عبد الله امام جعفر بن محمد الصادق
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا الْحَسَنِ) مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ
سلام بر تو اى آقاى من اى ابا الحسن حضرت موسى بن جعفر
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا الْحَسَنِ) عَلِیَّ بْنَ مُوسَى
سلام بر تو اى آقاى من اى ابا الحسن اى على بن موسى الرضا
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا جَعْفَرٍ) مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍ
سلام بر تو اى آقاى من اى ابا جعفر اى امام محمد تقى فرزند على
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا الْحَسَنِ) عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ
سلام بر تو اى آقاى من اى ابا الحسن امام على بن محمد النقى الهادى
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا مُحَمَّدٍ) الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍ
سلام بر تو اى مولاى من اى ابا محمد امام حسن عسکرى
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا الْقَاسِمِ) مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ صَاحِبَ الزَّمَانِ
سلام بر تو اى مولاى من اى ابو القاسم محمد بن حسن اى حضرت صاحب الزمان
صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى عِتْرَتِکَ الطَّاهِرَةِ الطَّیِّبَةِ یَا مَوَالِیَّ کُونُوا شُفَعَائِی فِی حَطِّ وِزْرِی وَ خَطَایَایَ
درود و رحمت خدا بر تو و عترت پاک گوهر نیکو طینت شما باد اى آقایان و امامان من شما بزرگواران در محو گناهان من مرا شفاعت کنید
آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ أَتَوَالَى آخِرَکُمْ بِمَا أَتَوَالَى أَوَّلَکُمْ
من به خدا ایمان آورده ام و به آنچه به شما نازل گردیده از اول شما تا آخر شما ولى عصر به همه ایمان دارم
وَ بَرِئْتُ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاَّتِ وَ الْعُزَّى یَا مَوَالِیَّ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ
و از بتهاى جبت و طاغوت و لات و عزى از همه بیزارى مى جویم اى آقایان و پیشوایان من من صلح و سلمم با هر کس که با شما صلح و صفاست و در جنگ و مخالفتم با هر که با شما در جنگ و خلاف است
وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْ وَ وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکُمْ وَ غَاصِبِیکُمْ
و دشمنم با دشمنان و دوستم با دوستان شما اهل بیت تا روز قیامت خدا لعنت کند ظالمان و غاصبان حق شما را
وَ لَعَنَ اللَّهُ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ أَهْلَ مَذْهَبِهِمْ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ
و خدا لعنت کند تمام شیعیان و پیروان و اهل مذهب و مرام آنها را و من به درگاه خدا نزد شما از همه آن ستمگران بیزارى مى جویم.