سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزاران سؤال

93717
نظر
میخوام یه وبلاگ مثل این وبلاگ داشته باشم ممکنه راهنمایی کنید؟ یه لینک داره که محصولو معرفی میکنه بعد یه لینکم داره که صفحه پرداخته. هر دو لینک رو پایین آوردم ممکنه زحمت بکشید نظر بدید راهنمایی کنید؟


نظر

خسته ایم و چون خسته ایم می گوییم بیا

اما بعید می دانم کسی واقعا دلش تنگ شده باشد

بعید می دانم کسانی که حاضر نیستند خوب باشند تو را بخواهند

باور نکن که تو را بخواهند

 

اینجا هر کسی چیزی می خواهد

و اگر تو را می خواهند برای این است که به آنچه میخواهند برسند

اینها رفاه و عیش و نوش و خوشگذرانی می خواهند

 

و اگر اینها برایشان مهیا باشد 

تو را نمی خواهند

وگرنه امروز وضع دیگری را می دیدیم

 

نباید در جامعه ای که همه خوبی را ترجیح می دهند

این همه بدی دیده شود

ولی آقا بیا

تا نیایی اینها درست نمی شوند

شاید با عطر محبت تو اصلاح شوند

یا غضب پدرانه ات


رمان , دفاع مقدس , • نظر

فصل 4-8

قدم خیر به خانه بخت می رود، شوهرش سرباز است، قدم خیر در خانه مادرشوهرش زندگی میکند . وی برخلاف دوران نخست زندگی که در خانه پدر، دست به سیاه و سفید نمی زند، در خانه مادرشوهر مجبور می شود، دستیار مادرشوهر باشد و یک خانواده پرجمعیت را اداره کند. مادرشوهرش باردار است و قدم مجبور است در خانه وی خیلی زحمت بکشد. یک شب مادرشوهرش به مهمانی می رود و تهیه شام را برعهده وی می گذارد. او که ناوارد است به سختی و با کمک خواهرشوهرش، غذا را می پزد. شب از اضطراب، سر سفره حاضر نمی شود تا اینکه صدای خانواده شوهرش صمد را می شنود که از غذا تعریف میکنند. دیگر خیالش راحت می شود. فردا می شنود که مادرشوهرش پیش همسایه ها از دستپخت دخترشیرین جون تعریف میکند. آخر مادرش هم دستپختی عالی دارد. 

در یکی از شبها مادرشوهرش درد زایمان میگیرد و قدم و بقیه به او کمک میکنند. قابله یک بچه پسر را به دنیا می آورد ولی میگوید بچه دوم که دختر است به دنیا نمی آید. پدرشوهر قدم، هراسان خانمش را به شهر می برد. بچه دوم هم سلامت به دنیا می آید و آنها به روستا برمیگردند.


شعر , شجریان , • نظر

هوای گریه

همایون شجریان

نه بسته ام بکس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
ز من هر آن که او دور
چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک
از او جدا جدا من

نه چشم دل به سویی
نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی
به یاد آشنا من

ستاره ها نهفتن در آسمان ابری

دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من (2)


خاطره , کتاب , • نظر

می‌خواست به فروشنده بگوید که فلان کتاب را می‌خواهد

اسم کتاب «مجاری ادرار» بود.

به جای اینکه بگوید کتاب آقای تبریزیان درباره مجاری ادرار را می‌خواهم، گفت: ببخشید مجاری ادرار آقای تبریزیان را می‌خواهم.

فروشنده، خنده‌اش گرفت و گفت:

بفرمایید: این هم مجاری ادرار آقای تبریزیان.


دختر شینا 

کتابی درباره خاطرات قدم‌خیر محمدی‌کنعان

همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هژبر

نویسنده: بهناز ضرابی‌زاده

چاپ 87: 1397

ویراستار: مژگان علیزاده

ناشر: سوره مهر

264 صفحه

قیمت 10 هزار تومان

خلاصه ماجرا از اول تا پایان فصبل 4

دخترکی که با آمدنش به دنیا، پدرش از بیماری نجات می‌یابد و عزیزکرده بابایش می‌شود، کم‌کم بزرگ می‎‏شود و در 14 سالگی بناست با پسری به نام صمد، ازدواج کند. صمد هنوز سرباز است و قدم‌خیر با او به سختی مأنوس می‌شودریال سرانجام پس از مدت‌ها صبوری صمد، در جلسه‌ای که زن‌داداش‌های دختر برای او و صمد ایجاد می‌کنند، وی به‌سختی به صمد می‌گوید که دوستش دارد.....

 


نظر

سوره مبارکه آل عمران آیه 54
وَمَکَروا وَمَکَرَ اللَّهُ ? وَاللَّهُ خَیرُ الماکِرینَ?54?
و (یهود و دشمنان مسیح، برای نابودی او و آیینش،) نقشه کشیدند؛ و خداوند (بر حفظ او و آیینش،) چاره‌جویی کرد؛ و خداوند، بهترین چاره‌جویان است.

 

اگر با انسان مکاری روبه‏‌رو هستید، بارها این آیه را با توجه بخوانید و به خدا توکل کنید. چندبار که استفاده شد، جواب مثبت داد و خدا در رسوایی و جلوگیری از وی کوشید.