در مدارس مسیحی که شرکت میکردم همیشه سوالاتی داشتم که به آنها پاسخ قانع کننده داده نمیشد. چرا کشیشها نباید ازدواج کنند؟ چگونه عیسی میتواند پسر خدا باشد؟ و من همیشه او را پیامبر خدا میدانستم. وقتی که دیدم اسلام میگوید که حضرت عیسی، پیامبر خدا بوده است، خوشحال شدم و گفتم اسلام حقیقت را میگوید.
به گزارش
ادیان نیوز، زهرا نیما، از نحوه تشرفش به تشیع میگوید: «اسم من زهرا است و اهل یکی از مناطق کانادا (Whitefish River First Nation) هستم. زهرا به معنای گل است. فاطمه زهرا اسم دختر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) است. من با 4 خواهر و یک برادر بزرگ شدم. تا هفت سالگی در محل سکونتم بودم اما بعد از آن به جای دیگری منتقل شدم و آخر هفتهها برای دیدن پدر بزرگ و مادر بزرگم به وطنم برمیگشتم. من مسیحی بودم و به مدرسه کاتولیکها میرفتم. کریسمس را جشن میگرفتم و خانه را تمیز میکردم و منتظر ظهور عیسی مسیح بودم. مجبور بودم با پدربزرگم به کلیسا بروم اما گاهی اوقات دوست نداشتم در کلیسا شرکت کنم چون برخی نظرات کلیسا برایم مضحک بود و نمیپسندیم. مقامات کلیسا از مردم سوء استفاده فیزیکی، احساسی و جنسی میکردند و گاه مقامات دولتی به خاطر سوء استفادههای کلیسا عذرخواهی میکردند.
در مدارس مسیحی که شرکت میکردم همیشه سوالاتی داشتم که به آنها پاسخ قانع کننده داده نمیشد. چرا کشیشها نباید ازدواج کنند؟ چگونه عیسی میتواند پسر خدا باشد؟ و من همیشه او را پیامبر خدا میدانستم. وقتی که دیدم اسلام میگوید که حضرت عیسی، پیامبر خدا بوده است، خوشحال شدم و گفتم اسلام حقیقت را میگوید.
در هیجده سالگی عاشق اسلام شدم. عاشق حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) شدم. و یک سال بعد مسلمان شدم. حجاب برای من امر سختی نبود چون مادربزرگم روسری بر سر داشت. اما عکس العمل مردم برایم سخت بود چون آنها مرا مسخره میکردند و مرا دیوانه خطاب میکردند و میگفتند: «برو سوار شترت شو و به کشورت برگرد». میدانستم که عکس العمل مردم از روی جهالت است از این رو آنها را تحمل میکردم. وقتی مردم میفهمیدند که من اهل همین کشور هستم، انگشت به دهان میماندند. جواب مسخرههای آنها را به خوبی میدادم و سختیهای را برای خداوند تحمل میکردم. وقتی سختیهای پیامبر اکرم و توهینهایی که به آن حضرت میکردند و او را دیوانه خطاب میکردند را یاد میآوردم، سختیها را راحتتر تحمل میکردم.
با قرآن کریم آشنا شدم و به نظرم، قرآن کریم بهترین هدیه به انسان است. کمکم نماز و روزه را یاد گرفتم و به انجام آنها پایبند شدم. حضرت زهرا (سلام الله علیها) یکی از چهار زن برگزیده دنیاست. زندگی آن حضرت الهام بخش من در تمام زندگی است؛ زندگی ساده او، تحمل سختیها در راه دین، کمک به فقرا، تربیت فرزندان نمونه و ...
یکی دیگر از کسانی که الهام بخش من در امور زندگی است، حضرت زینب (سلام الله علیها) است. یادم میآید وقتی به زیارت آن حضرت رفتم، مرتب دعا میکردم که به من صبر بدهید و نمیدانستم که علتش چیست؟ وقتی به کانادا برگشتم، خواهرم را از دست دادم. بعد از مدتی عمویم از دنیا رفت و اندکی بعد پسرم علی را از دست دادم. آنگاه بود که سِر این همه التماس صبر از حضرت زینب (سلام الله علیها) را فهمیدم. اگر حضرت به من صبر نداده بود، ادامه زندگی برایم ممکن نبود.
با یاسین و دعای توسل خود را تسکین میدادم. پسرم حسین نیز هفت سال بعد دقیقاً در همان روزی که پسرم علی از دنیا رفته بود، از دنیا رفت. پسرم علی بسیار زیارت عاشورا میخواند و بالاخره در ایام فاطمیه از دنیا رفت. من معتقدم که او جزء محبین اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) بوده است. دو مرتبه به زیارت حضرت رضا (علیه السلام) مشرف شدم. اولین بار در سال 2004 بود. آرامشی که از حضرت رضا (علیهالسلام) دریافت کردم، باعث شد بتوانم داغ عزیزانم را راحتتر تحمل کنم. الحمد لله رب العالمین»
منبع : ادیان نت