سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزاران سؤال

93717

یاجوج و ماجوج در قرآن

یأجوج و مأجوج

اسامی موجود در منابع

 گاگ و مگاگ، جوج و مأجوج، یأجوج و مأجوج، گوگ و ماگوگ

یأجوج و مأجوج در قرآن

قرآن از یأجوج و مأجوج یاد می‏کند و می‏فرماید:

«حَتَّى? إِذَا بَلَغَ بَیْنَ السَّدَّیْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا یَکَادُونَ یَفْقَهُونَ قَوْلًا؛ تا چون رسید میان دو سد (دو کوه بین دو کشور در شمال یا جنوب خاک ترکستان) آنجا قومی را یافت که سخنی فهم نمی‌کردند (و سخت وحشی و زبان نفهم بودند).» کهف/93

«قَالُوا یَا ذَا الْقَرْنَیْنِ إِنَّ یَأْجُوجَ وَ مَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَکَ خَرْجًا عَلَى? أَن تَجْعَلَ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُمْ سَدًّا؛ آنان گفتند: ای ذوالقرنین، قومی به نام یأجوج و مأجوج در این سرزمین (پشت این کوه) فساد (و خونریزی و وحشیگری) بسیار می‌کنند، آیا چنانچه ما خرج آن را به عهده گیریم سدی میان ما و آنها می‌بندی (که ما از شر آنان آسوده شویم).» کهف/94

«قَالَ مَا مَکَّنِّی فِیهِ رَبِّی خَیْرٌ فَأَعِینُونِی بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَهُمْ رَدْمًا؛ ذوالقرنین گفت: تمکن و ثروتی که خدا به من عطا فرموده (از هزینه شما) بهتر است (نیازی به کمک مادی شما ندارم) اما شما با من به قوت بازو کمک کنید (مرد و کارگر از شما، وسایل و هزینه آن با من) تا سدی محکم برای شما بسازم (که به کلی مانع دستبرد آنها شود).» کهف/95

«آتُونِی زُبَرَ الْحَدِیدِ ? حَتَّى? إِذَا سَاوَى? بَیْنَ الصَّدَفَیْنِ قَالَ انفُخُوا ? حَتَّى? إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِی أُفْرِغْ عَلَیْهِ قِطْرًا؛ برایم قطعات آهن بیاورید. (آن‌گاه دستور داد که زمین را تا به آب بکنند و از عمق زمین تا مساوی دو کوه از سنگ و آهن دیواری بسازند) تا چون میان آن دو کوه را برابر ساخت گفت: در آتش بدمید؛ تا چون آهن را بسان آتش بگداخت، گفت: برایم مس گداخته آورید تا بر آن فرو ریزم.» کهف/96

«فَمَا اسْطَاعُوا أَن یَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا؛ از آن پس آن قوم نه هرگز بر بالای آن سد شدن و نه بر شکستن آن سد و رخنه در آن توانایی یافتند.» کهف/97

«قَالَ هَ?ذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّی ? فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاءَ ? وَکَانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا؛ ذو القرنین گفت که این (قدرت و تمکن بر بستن سد) لطف و رحمتی از خدای من است و آن‌گاه که وعده خدای من فرا رسد (که روز قیامت یا روز ظهور حضرت ولی اللّه اعظم است) آن سد را متلاشی و هموار با زمین گرداند و البته وعده خدای من محقق و راست است» کهف/98.

از این آیات استفاده می شود که یأجوج و مأجوج گروهی ظالم بودند که با تأسیس سدی که ذوالقرنین آن را بین دو کوه نصب کرد، ظلم آنان پایان یافت.

قرآن در آیه دیگری می فرماید::

«تا آن زمان که یأجوج و مأجوج گشوده شوند و آنها از هر محل مرتفعی به سرعت عبور کنند و وعده حق[قیامت] نزدیک می شود».

«حَتَّى? إِذَا فُتِحَتْ یَأْجُوجُ وَمَأْجُوجُ وَهُم مِّن کُلِّ حَدَبٍ یَنسِلُونَ؛ تا روزی که راه یأجوج و مأجوج باز شود و آنان از هر جانب (پست و) بلند زمین شتابان درآیند (که روز قیامت یا قیام ولی عصر علیه السّلام مقصود است).» انبیا /96

«وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَ?ذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ؛ و وعده (ثواب و عقاب) حق بسیار نزدیک شود و ناگهان چشم کافران از حیرت بی‌حرکت فرو ماند (و فریاد کنند) ای وای بر ما که از این روز غافل بودیم بلکه سخت به راه ستمکاری شتافتیم.»

این آیه پیش‏بینى کرده است که در آخرالزمان، یاجوج و ماجوج دوباره از کوه‏ها سرازیر شوند. آنچه از قرآن در مورد این قوم فهمیده می شود به همین دو آیه محدود است.

 

نتیجه

در قرآن

الف) گروهی ظالم در زمان ذوالقرنین؛

ب) کروهی خونریز در زمان آخر الزمان.

 


 

گفتگوی ادیان الهی در لبنان؛ گامی دیگر در اقتدار دیپلماسی عمومی

 لبنان 

 

دین و اندیشه > اسلام در جهان

تلاش در جهت تداوم گفتگو میان ادیان الهی علاوه بر آنکه توطئه های طراحی شده بر علیه ادیان الهی توسط قدرتهای استعماری را نقش برآب می سازد، زمینه سوء‌استفاده و برداشت‏های ناصحیح از دین را مرتفع نماید.

به گزارش خبرنگار مهر، ششمین دور از گفتگوهای دینی میان اسلام و کلیسای ارمنی حوزه سیلیسی در لبنان تحت عنوان ‌«همکاری مسلمانان و مسیحیان برای ایجاد صلح عادلانه در منطقه» در حالی صورت پذیرفت که ضرورت گسترش گفتمان دینی بیش از پیش احساس می شود. اگرچه گفتمان دینی از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان پایگاه دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مسبوق به سابقه بوده است و این دور از گفتگوها نیز ششمین دور از گفتگوهای دینی در این حوزه می باشد لیکن ارتقای کیفیت دیدگاهها و نزدیکی آن با یکدیگر که از واخوانی مطالب مطروحه در این دور از نشستها به دست می آید بیانگر نکاتی است که شرح آن خارج از فایده نمی باشد:

 

الف) پروسه دین هراسی که با پروژه اسلام هراسی از سوی غربی‏ها آغاز شده، در شرایطی است که گرایشات مردم جهان نسبت به ادیان الهی بالاخص دین اسلام افزایش قابل توجهی یافته و در حقیقت مردم جهان به این باور رسیده اند که برای رستگاری و داشتن زندگی بهتر، راهی جز دین مداری را در پیش ندارند. نگاهی به آمار و اخبار این گرایشات، مبین این موضوع است. از این رو جریان استکباری با آغاز پروژه‏ اسلام هراسی در حقیقت دین هراسی را نشانه گرفته اند تا به اهداف خویش نایل آید. اهدافی که در رأس آن چپاول منابع ملت‏ها و تحقیر آنان و در نهایت آتش افروزی و رشد دیدگاه میلیتاریستی را در بردارد.

 

ب) تغییر در تقسیمات سیاسی میان قدرتهای برتر جهانی با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ورود اصطلاحات جدید به علوم سیاسی همچون دهکده جهانی، جهان تک قطبی و در نهایت جهان چند قطبی، نشان دهنده‏ی آن است که سرعت تحولات جهانی، افزایش چشمگیری یافته است. این موضوع بیانگر این واقعیت است که برای تأثیرگذاری و مدیریت این تحولات، قدرت هژمون در صدد است تا با ایجاد بحران و تلاش برای حل آن، علاوه بر آنکه جایگاه خود را دست نیافتی معرفی می نماید، خواسته‏های خود را نیز به دولت‏ها و ملت ها تحمیل می سازد. این موضوع را می توان در اقدامات غرب در خلق گروه های مبارز افغانی موسوم به مبارزین عرب افغان تا ظهور طالبان، القاعده، حوادث یازده سپتامبر، گروه های تکفیری و تجهیز آنها به وضوح مشاهده کرد.

 

لبنان

 

ج) وجود برداشتهای متفاوت از حقیقت دین و درک ناصحیح از آن در میان ادیان و مذاهب مختلف، زمینه‌ساز سوء‌استفاده از این نعمت الهی گردیده است. به طوری که این برداشتهای ناصحیح موجب بروز پدیده‏ چند خدایی در جهان شده است! نگاهی اجمالی به اسناد موجود در کشتار مردم توسط گروه های تکفیری بیانگر این واقعیت است که هم فرد قاتل نام خدا را بر زبان می آورد و هم کسی که مقتول واقع می شود به خدا پناه می برد. این پدیده شوم در حقیقت فراتر از برداشت ناصیح از دین می باشد و نشان دهنده‏ توطئه‏ای مهندسی شده‏ای در راستای پروسه‏ دین هراسی است که در فاز اول آن اسلام هراسی را نشانه رفته است.

 

از این رو تلاش در جهت تداوم گفت‏وگو میان ادیان الهی علاوه بر آنکه می تواند توطئه های طراحی شده بر علیه ادیان الهی توسط قدرتهای استعماری را نقش بر آب سازد، زمینه سوء استفاده و برداشت‏های ناصحیح از دین را مرتفع نماید. پر واضح است که کوتاهی رهبران ادیان الهی در این زمینه علاوه بر اینکه موجب تشدید خشونت در جوامع انسانی می گردد، پدیده‏ دین هراسی و گسترش تروریسم را در پی دارد که از گزند آن هیچ یک از رهبران ادیان الهی و پیروان آنها در امان نخواهند بود.

 

تلاش سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در برگزاری نشستها، کنفرانسها و همایش‏هایی همچون "خشونت و افرط گرایی از منظر ادیان"، "راهکارهای دستیابی به فهم مشترک اسلام و مسیحیت" ، اولین دور گفتگوی دینی منطقه ای با کلیساهای آفریقا، نهمین دور گفت‌وگوهای اسلام و مسیحیت با کلیسای ارتدکس روسیه، اولین دور نشست گفتگوی بینادینی با حضور رهبران دینی آفریقا، نهمین دور گفتگوی دینی با شورای پاپی گفتگوی ادیان واتیکان، گفتگوی چندجانبه اسلام و بودیسم، چهارمین دور گفتگوهای دینی با مرکز ادیان برای صلحِ کره جنوبی و نیز تبادل هیئتهای دینی و غیره در یکسال اخیر بیانگر نگاه نافذ و درک صحیح متولیان دیپلماسی عمومی کشور از وضعیت کنونی تحولات جهانی و تلاش آنان در بهره‏گیری از ظرفیتهای موجود در گفتگوی میان ادیان است.

 

برگزاری ششمین دور گفت‌وگوی دینی با کلیسای ارمنی حوزه سیلیسی تحت عنوان "همکاری مسلمانان و مسیحیان برای ایجاد صلح عادلانه در منطقه‌" که 12 و 13 اسفندماه 1393 در بیروت، گام دیگری از اقدامات اخیر متولیان فرهنگی کشورمان در خارج از کشور است.


 

اصلاً مسیحیت با دو چیز در دنیا پیشرفت کرد، یکى جنگ و دیگرى تفتیش عقائد و حالا که مدرنیته و سکولاریزاسیون آمده و مسیحیت به زاویه رفته و به یک تشریفات تبدیل شده، براى جبران گذشته ها تمام ادبیاتشان تبدیل شده به "عشق"، "صلح"، "صفا" و "محبت" در حالی که منابع غنى نظرى در باب اخلاق ندارند، آن طوری که ما در قرآن و سنت داریم. 

یعنى وقتى رسماً در عهدین، یعنى تورات و انجیل، پیامبران که معلمان اخلاقند، اهل شراب و زنا و دروغ معرفى می شوند، مسلماً از این کتاب نمی شود اخلاق دینى تئوریزه کرد. 

 

همین که این ها در غرب دستشان خالى بود از منابع دینى درست براى اخلاق، مجبور شدند به فکر کردن و نظریه دادن درباره اخلاق، اما آن قدر مشوش و متناقض که به نسبى گرایى و شکاکیّت انجامید. 

 

??در عوض ما منابع غنى اسلام یعنى قرآن و سنت و سیره پیامبر و اهل بیت را در اختیار داشتیم که نه تنها کلیات را بیان کرده اند بلکه به ریزترین جزئیات هم اشاره داشته اند مثل اخلاق در خانه، اخلاق اقتصادى، اخلاق جنسى، اخلاق سیاسى، اخلاق در تعلیم و تربیت، اخلاق در پوشش تا حتى اخلاق دستشویى رفتن! 

 

به نظر من اگر در شرق و غرب عالم راجع به اخلاق کلى گویى کرده باشند، در سنت ما، مبانى، کاملاً دقیق و جزئیات کاملاً روشن است. 

منتهى ما مثل بچه پولدارهایى می مانیم که خاطرشان جمع است که حساب بانکى شان پر از پول است و دیگر زحمتى براى برنامه ریزى و کار و تلاش و نظم نمی کنند و چشم بسته دست می کنند توى جیب بابا و یک چیزى برمی دارند. 

 

????این غناى منابع فکرى ما، باعث تنبلى ما شده، تنبلى روحانیت، تنبلى دانشگاه و حوزه، تنبلى رسانه ها و ما مفت خور بار آمده ایم. 

??مثل اقتصادمان که خاطرمان جمع است نفت داریم و این نفت رفو می کند تمام ضعف هاى مدیریتى ما را و هر کجا کم می آوریم دلمان به آن خوش است. 

 

?در مباحث فلسفى و نظرى و اخلاق و حقوق و اقتصاد هم، هر جا که باید بنشینیم و فکر کنیم و عرق بریزیم و بحث و مناظره کنیم و بی خوابى بکشیم و بنویسیم و تحقیق کنیم و پاسخگو باشیم، می گوییم ولش کن آقا! این ها که هست ... 

این است حکایت تنبلى و مفت خورى اى که بر ما در حوزه اندیشه حاکم شده. 

مثلاً می خواهیم راجع به اخلاق صحبت کنیم، یک ربع قبل از جلسه دست مى کنیم و یک کتاب را از کتابخانه برمی داریم و با خود می گوییم خیلى خوب، من همین حدیث را که بخوانم و معنا کنم، دیگر بس است. واقعاً هم بس است، اما این باعث شده که ما دیگر فکر نمی کنیم. 

??و لذا ما از نظر نظریه پردازى در بستر بسیارى از علوم، در یکى دو قرن اخیر عقیم شده ایم. مغزها تعطیل شده و تار عنکبوت بسته و همه به مرخصى رفته اند. 

نتیجه اش این شده که وقتى می خواهیم از اخلاق دینى صحبت کنیم، مجبوریم فقط کلیات را بگوییم و یا آیه و حدیث را فقط ترجمه کنیم. تازه همان را هم درست ترجمه نمی کنیم و همه ابعاد حدیث را خودمان نمى فهمیم که به بقیه بگوییم.

 

این را به شما بگویم، ???تا کسى نفهمد که چه نظریاتى در غرب و شرق، قدیم و جدید درباره اخلاق گفته شده، وللّه اهمیت احادیث اخلاقى ما را متوجه نمی شود. 

??نمى فهمد که این روایت، این سنت و روش، پاسخ پانزده مکتب اخلاقى را در دنیا دارد می دهد. 

این ها را نمی فهمیم، درست مثل بچه اى با الماس گران بهایى در دست که دارد با آن تیله بازى می کند.

استاد رحیم پور ازغدی

"انسان شدگى" سال 1386


 

شیخ محمد العر?ف? داع? اس?م? بعد از اظهارت رهبر کلیسای ارتودوکس مبنی بر‌ مقدس خواندن

حملات روسیه علیه مردم و مجاهدین سوریه : ‏« روس?ه به جنگ? وارد م?

شود که از سو? کش?شانش مقدس و مبارک نام?ده م? شود از سو? د?گر شاهد

کشته شدن زنان و کودکان و اجتماع نصارا و نص?ر? ها و روافض در ا?ن جنگ

هست?م،تمام ن?رو? خود را برا? سرکوب و جنگ با مسلمانان جمع کرده اند همه ا?ن

عوامل نشان از ترس آنها از قدرت اس?م و وحدت مسلم?ن دارد . ‏»

عوض القرن? د?گر داع? اس?م? م? گو?د :‏« کل?سا? ارتدوکس پوت?ن را تشو?ق به

حمله کند ?ا س?ستان? شبه نظام?ان را به جنگ با اهل سنت فرا بخواند مشکل? ندارد !

اما اگر علما? اس?م? از مظلوم?ن دفاع کنند تحر?ک و تحر?ض کرده اند -!!و با?د

مجازات شوند -! ‏»

میسر بن علی القحطانی در حساب خود م? نو?سد :‏« دشمنان اس?م جهاد در شام را

مقدس م? دانند اما هنوز هم - برخ? مسلمانان - جهاد در شام را فتنه م? نامند !! به

سو? جهاد بشتاب?د ا? امت اس?م‏»

صلح العونان از نو?سندگان اس?م? م? گو?د: ‏« سپاه صل?ب? ها در دابق گرد هم م?

آ?ند، نام د?گر شام سرزم?ن م?حم و واقعه بزرگ است که تمام ملل دن?ا در آن جمع

خواهند شد‏( اشاره به نبرد آرماگدون «(

محمد عبد الله الوهیبی اند?شمند عربستان? در حساب خود م? نو?سد: ‏« صه?ون?ست ها

و آمر?کا?? ها و روس ها سرزم?ن ما را اشغال م? کنند، خانه ها و مساجد ما را

بمباران م? کنند و اهلمان را م? کشند و نام آن را جنگ مقدس م? گزارند اما اگر ما

در مقابل آنها با?ست?م ما را ارهاب? و ترور?ست خطاب م? کنند ‏»

یاسر الزعاترة نو?سنده اردن? م? نو?سد :‏« پوت?ن در حق?قت بوش جد?د با پرچم ها?

صل?ب? است نه کمون?ست ‏» .

نو?سنده د?گر? م? گو?د: ‏« کل?سا از عمل?ات نظام? روس?ه پشت?بان? کرد و ا?ن نشانه

ا?ن است که ما در ?ک جنگ صل?ب? هست?م پس برا? تحقق نصر ن?از به ?ک ص?ح الد?ن

ا?وب? دار?م‏»


 

مباهله؛ نشانی بر حقانیت پیامبر  خاتم و اهل بیت پاکش

 

 ??مسیحیان نجران برای بررسی حقانیت پیامبر جدید که آیا همان پیامبر نوید داده شده در انجیل است یا نه، کشیشان و نمایندگان خود را به همراه اسقف اعظم به مدینه می فرستند.

 

?? پیامبر خدا صبورانه با نمایندگان مسیحی مباحثه می کند و سعی می کند آنها را با خدای یگانه آشنا کند.

 اما کشیشان مسیحی، عیسی را فرزند خدا می دانند و سخنان پیامبر را نمی پذیرند.

 

?آیه مباهله نازل می شود تا راستگویان از دروغگویان شناخته شده و ممتاز شوند. پیامبر، نمایندگان مسیحی را به امر خدا به مباهله دعوت می کند و آنها نیز می پذیرند.(1)

قرار می شود هر دو طرف عزیزترین عزیزان خویش از خود و زن و فرزندانشان را همراه بیاورند و از درگاه خدا درخواست کنند تا آنکه حق با اوست مشخص شود. 

 

??روز موعود فرا می رسد. 24 ذی الحجه.

پیامبر مهربانی همراه با علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) به سوی محل مباهله می رود.

اما...

 

 ??نمایندگان نجران وقتی می بینند پیامبر با عزیزترین نزدیکان خود آمده، از مباهله خودداری می کنند. اسقف اعظم ایشان رو به نجرانیان چنین می گوید:

 ??« چهره هایی را می بینم که اگر از خدا درخواست کنند که کوه ها را از جای خود بکند، هر آینه خواهد کَند. پس مباهله نکنید که در آن صورت هلاک می شوید و یک نصرانی بر روی زمین نخواهد ماند.»(2)

 

 ?اینچنین پیامبر مهربانی، انصراف‌شان را از مباهله می‌پذیرد و مباهله نشانی درخشان می شود بر حقانیت اهل بیت محمد(ص) تا همیشه ی تاریخ.

 

 

منابع:

1- آیه 61 سوره آل عمران.

 2- تفسیر برهان، ج 1، ص632 و 634. ذیل آیه 61 سوره آل عمران.


به گزارش نوشهرآنلاین، میلاد عرفان‌پور از جمع‌آوری مجموعه شعری برای قربانیان فاجعه «منا» خبر داد و گفت: پس از فاجعه فنا، مثل اتفاقات گذشته که جریانی ایجاد شد و شاعران نیز در کنار این جریان‌ها کوشش‌ها و جوشش‌های ادبی داشتند، این بار نیز شاعران بسیاری، اشعاری در این زمینه سروده‌اند و با اشعار خود با مردم همدردی کردند. این اتفاق در قضیه تشییع پیکر 175 غواص نیز دیده شد که کتاب «175 اقیانوس» حاصل یکی از این همراهی‌ها است.

وی افزود: این بار نیز کتابی مشتمل از بهترین‌ سروده‌های شاعران، مرتبط با این فاجعه در حال گردآوری است که تاکنون بیش از 50 شعر جمع‌آوری شده است که در یک کتاب به چاپ خواهد رسید.

عرفان‌پور گفت: شاعرانی که سروده‌هایی در این زمینه دارند تا 17 مهر مهلت دارند تا سروده‌های خود را به آدرس پست الکترونیک sherejavan@gmail.com ارسال کنند تا پس از بررسی و انتخاب در کتاب منتشر شود.

این شاعر کشورمان گفت: انتشارات موسسه شهرستان ادب این کتاب را چاپ خواهد کرد که در قالب‌های مختلف شعر در این کتاب وجود دارد که به زوایای مختلف این فاجعه با زبان شعر پرداخته شده است.

شاعر مجموعه «از آخر مجلس» هدف از گردآوری این کتاب را باقی ماندن این اشعار در تاریخ عنوان کرد و گفت: هدف از جمع‌آوری این کتاب این است که سندی باشد بر همدلی و همزبانی شاعران با مردم خویش که در وقایع حضور دارند و همراه جامعه خویش هستند.


دعای سفره

دعاها

1. دعای معروفی که برخی می خوانند:

«الحمد لله رب العالمین، هنیئا للآکلین و برکة للباذلین، زاد الله النعم، دفع الله النقم، بحرمة سید العرب والعجم، اللهم تقبل هذا الاحسان من محسنها، بحرمة محمد و آل محمد و بحرمة سورة الفاتحة مع الصلوات». 

یا

«الحمد لله ربّ العالمین هنیئاً للآکلین و برکةً للباذلین. الحمد لله الّذی یُطعِمُ و لا یُطْعَم و یَرزُقُ و لایُرْزَق، زاد الله النّعم، دَفْعَ الله النّقَم، بِحَقّ سیّد العرب و العجم. اللّهم تَقَبَّل حَسنات المُحسنین لا سیّما هذا الأحْسان من هذا المحسن؛اللّهمَ اغفر للمؤمنین و المؤمنات و المسلمین و المسلمات الأحیاء منهم و الأموات لاسیّما اَمْواتَ الحاضرین، رَحِمَ اللّهُ من قَرَءَ الفاتِحَةَ مع الصَّلوات»

یا

«اََلحَمدُلِّلهِ اَلَّذی یَخلُقُ وَلا یُخلَق؛وَیَرزُقُ وَلا یُرزَق؛ یُطعِمُ وَلا یُطعَم؛ زادَاَللّهُ النَعَم َ؛دَفَعَ اَللّه اَلنَقَم ؛بِحَقِّ سَیِّدِالعَرَبِ وَاَلعَجَم ؛هَنیأً لِلا کِلینِ؛ وَبَرَکةً لِلباذِلینِ ؛صِحََّةً لِلجالِسین ؛وَشَفاءً لِمَرضَی اَلمُومِنینَ وَاَلمومِنات؛ وَسَلا مَةً لِسَفَرِاَلمُسافِرینِ ؛وَمَغفِرَةً لِاَمواتِ اَلحاضِرینِ ؛سیِّما اَمواتِ صاحِبِ اَلاطعِمَة وَاَلاشرِبة ؛اَللّهُمَّ طَیِّب تُرابَهُم وَیَسِّر حِسابَهُم وَاَحشُر هُم مَعَ اَلایمَة َ اَلمَعصومین عَلَیهِمُ الَسَّلام ؛اَللّهُمَّ اَجعَل قَبرَهُم رَوضَةَ مِن رِیاضِ اَلجَنَّة وَلا تَجعَل قَبرَهُم حُفرَةِ مِن حُفَرِالنِیرانِ ؛بِحَقِّ القُرانِ وَ بِحَقِّ سورَةِ المُبارَکَةِ الفا تَحةَ وَالاِخلاصِ وَاَلصَّلَوات.»

یا

«الحمد لله الذی یطعم و لا یطعم زاد الله النعم دفع الله النقم بحق سید العرب و العجم اللهم ارزقنا رزقا حلالا طیبا اللهم اجعله هنیئا للاکلین و برکة للباذلین و صحة للجالسین و مغفرة لأموات الحاضرین»

این دعاها در منبعی نیامده و معصومین، آن را سفارش نکرده اند؛ ولی مضمون بدی ندارد.


2. از آداب مسلم غذا خوردن است، گفتن بسم الله در اول غذا والحمد الله در آخر آن است. 


3. در روایت آمده است که وقتی سفره را پیش روی پیامبر اسلام(ص) می گشودند، این دعا را می خواندند: 
سُبحانًک اللهُِمَ ما اَحسَنَ ما َتبَتلینا 
ُسبحانَک ما اَکثََرَ ما تُعطِینا 
سُبحانَکَ ما َاکثَر ما تُعافِینا 
اللهم َاوسِع عَلینا و عَلی الفُقَراءِ المُؤمِنینَ و الُمؤمِناتِ و المُسِلمینَ و المُسلِماتِ 

حلیه المتقین؛ باب 3 ؛ فصل 5 


4. « صَحِیفَةُ الرِّضَا، ع بِإِسْنَادِهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ کَانَ النَّبِیُّ ص إِذَا أَکَلَ طَعَاماً یَقُولُ اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِیهِ وَ ارْزُقْنَا خَیْراً مِنْهُ؛ امام رضا با استناد از پدرانش فرمود هرگاه پیامبر اسلام می خواستند غذایی بخورند می فرمود: خدایا در این غذا برای ما برکت قرار بده و بهتر از آنرا روزی ما کن.»

مرحوم حاجی نوری، مستدرک الوسائل، موسسه آل البیت،ج16 ،ص373.


5. « أبی الحسن موسى (ع) قال فی وصیة رسول الله ص لعلی ع یا علی إذا أکلت فقل بسم الله و إذا فرغت فقل الحمد لله فإن حافظیک... »
امام موسی کاظم فرمود رسول خدا در وصیتی به امام علی فرمود یا علی هرگاه خواستی غذا بخوری بسم الله بگو و هر گاه غذا خوردنت تمام شد الحمد لله بگو که این دو جمله تو را حفظ می کنند.

 محمد بن خالد برقی، محاسن، انتشارات اسلامیه ، ج2 ، ص431.

اشعار


اشعاری که بعد از دعای سفره خوانده می شود:

1.

الهی به این سفره برکت بده ......... به این مائده شکر  نعمت بده

همه شاد گردیم در این زندگی ...... به بانی این سفره رحمت بده

به آشپز و میزبان و هم میهمان ..... تن سالم و شان و شوکت بده

نصیب همه دوستان علی‌(ع) ......... زحق سفره  خیر قسمت بده

الهی به روز جزا بهر ما ................... طعام  بهشتی   ز  جنت  بده

2. 

الهی که این سفره معمور باد.........دمادم پر از نعمت و نور باد
گزند زمانه و آفات دهر.............از این سفره و صاحبش دور باد


 


شیعه شدن

جوان آمریکایی از اراده الهی نسبت به هدایتش به اسلام می‌گوید:

السلام علیکم. اسم من براد ابراهیم (Brad Ibrahim) است. می‌خواهم ماجرای پذیرفتن اسلامم را برای شما بازگو کنم. اولین بار در دانشگاه نسبت به اسلام علاقمند شدم. در دانشگاه مسلمانان زیادی بودند و با آنها رفت و آمد داشتم. من در خانواده مسیحی فرقه لوتری بزرگ شده بودم و به کلیسا می‌رفتم. اما کشیش به گونه‌ای برای ما صحبت می‌کرد که همیشه احساس گناه می‌کردم. وقتی وارد دانشگاه شدم، چندان اعتقادی به دین نداشتم. بعد از حادثه 11 سپتامبر نسبت به اسلام بیشتر علاقمند شدم چون می‌دانستم آنچه رسانه‌ها راجع به اسلام می‌گویند، درست نیست. می‌خواستم خودم راجع به اسلام تحقیق کنم، از این‌رو به اینترنت مراجعه کردم و راجع به عقاید مسلمانان وارد تحقیق شدم. در دانشگاه می‌خواستم مسلمان شوم ولی این کار را به تعویق انداختم تا اینکه به شهر خودم بازگشتم. مدتی را به عنوان داوطلب در یک موسسه خیریه مربوط به کودکان خیابانی کار کردم و بعد از آن یک آگهی راجع به شغل دیدم، مراجعه کردم،‌ مصاحبه دادم و پذیرفته شدم. شغل پیشنهادی در شهر استیون پوینت بود. مردد بودم که بروم یا نروم. خواب عجیبی دیدم که جزئیات آن یادم نیست اما بسیار جالب و فرح بخش بود. صبح که از خواب بیدار شدم، مادرم گفت: باید به شهر استیون پوینت بروی. گفتم: چرا؟ گفت: در خواب دیده‌ام که گفتند باید پسرت به آنجا برود. تعجب کردم و گفتم: اتفاقاً‌ من نیز خوابی شبیه این دیده‌ام. به استیون پوینت رفتم و در آنجا مشغول کار شدم. در آنجا با خانواده مسلمانی آشنا شدم و علاقه من به تحقیق راجع به اسلام دوباره تکرار شد و سرانجام بعد از شش ماه اسلام را پذیرفتم و با خانواده آنها ازدواج کردم. فکر می‌کنم این خوابی که هم خودم دیده‌ بودم و هم مادرم، اراده الهی بود برای هدایت من به سوی اسلام. الحمدلله رب العالمین

 

منبع: پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب


 

مولوی

شعر زیبای مولانا در مدح و ستایش حضرت علی علیه السلام

 

 

  • تا صورت  پیوند  جهان  بود   علی   بود                             تا نقش زمین بود و زمان بود علی بود
  •   
  • آن قاعه گشایی که در  قلعه ی  خیبر                               برکند به یک حمله و بگشود علی بود 
  • آن  گرد  سرافراز  که  اندر  ره  اسلام                               تا کار نشد  راست  نیاسود ، علی  بود 
  • آن  شیر  دلاور   که   برای  طمع  نفس                            بر خوان جهان پنجه  نیالود  علی  بود
  • این کفر نباشد ، سخن کفر نه این است                           تا هست علی باشد و تا بود  علی  بود
  •  
  • شاهی که ولی بود و وصی بود علی بود                         سلطان  سخا  و  کرم  و جود علی بود
  •  
  • هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس                   هم  صالح  پیغمبر  و  داوود  علی  بود
  • هم موسی وهم عیسی و هم خضر و هم ایوب                  هم یوسف و هم یونس و هم هود علی بود
  •  
  • مسجود ملایک که شد آدم ، ز علی شد                           آدم چو یکی قبله و مسجود علی بود
  • آن عارف سجّاد ، که خاک درش از قدر                              بر کنگرهی عرش بیفزود علی بود
  • هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن                               هم عابد و هم معبد و معبود ، علی بود
  •  
  • آن لحمک لحمی ، بشنو  تا  که  بدانی                            آن یار که او نفس نبی بود علی بود
  • موسی   و   عصا  و  ید  بیضا  و  نبوت                             در مصر به فرعون که بنمود ، علی بود
  •   
  • چندان که در آفاق نظر  کردم  و  دیدم                               از روی یقین در همه موجود ، علی بود
  • خاتم که در انگشت سلیمان نبی بود علی بود                   آن نور خدایی  که بر  او  بود  علی  بود
  •  
  • آن  شاه  سرافراز  که  اندر  شب  معراج                           با  احمد  مختار   یکی   بود   علی   بود
  • آن  کاشف  قرآن  که  خدا  در  همه  قرآن                         کردش صفت عصمت و بستود علی بود

 


اسلام , زن , • نظر

 

خروج زن از خانه و اذن شوهر

خروج زنان از منزل و اجازه/اذن شوهر

 

آیت الله ابراهیم امینی می آورد:

در کتاب‌های فقهی و رساله‌های علمیه چنین آمده است که، زن برای خارج شدن از منزل باید از شوهرش اجازه بگیرد و در صورت اجازه ندادن اگر بیرون رود کار حرامی مرتکب می‌شود. بیش‌تر فقها بدین مسئله فتوا می‌دهند و حتی خروج بدون اذن را موجب نشوز زن دانسته‌اند. مستند این حکم، احادیثی است که در این باره وارد شده است، از باب نمونه:

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله زن را نهی کرد که بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود، وفرمود:

هر زنی که بدون اجازه شوهر از منزل خارج شود، همه فرشتگان آسمان و همه چیزهایی که بر آن‌ها عبور می‌کند او را لعن می‌کنند تا وقتی که به منزلش بازگردد.[1]

مردها بر اساس این نمونه احادیث و با استناد به فتوای فقها، اجازه گرفتن همسر به‌هنگام خروج از منزل را حق مشروع خود می‌دانند و تخلف از آن را تجاوز به حقوق خویش محسوب می‌دارند. ظاهراً اصل این حکم، به طور اجمال قابل انکار نباشد، ولی برخی مردها از این توصیه شرعی و اخلاقی سوء استفاده کرده و به خود اجازه می‌دهند که همسر خود را در خانه زندانی کنند و از حق آزادی محروم سازند. گاهی کار به جایی می‌رسد که به همسرش اجازه نمی‌دهد که به دیدار پدر، مادر، برادر و خواهرش برود، و یا در مجالس دینی و علمی شرکت کند و در صورت تخلف همسر، او را مورد اذیت و آزار قرار می‌دهد و حتی گاهی اوقات او را کتک می‌زند!

البته مردها باید بدین نکته توجه داشته باشند که گرچه بر طبق احادیث مذکور می‌توانند همسر خود را در خروج از منزل نهی کنند، اما این یک حکم، مطلق و عام نیست که در همه حال قابل اجرا باشد. این رفتار در صورتی جایز است که ظلم به همسر نباشد و حال که این قبیل محدودیت‌ها از مصادیق ظلم به شمار می‌آید و ظلم هم حرام است، به‌ویژه ظلم کردن به یک خانم بی‌پناه.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در این باره فرمود:

هر مردی که همسرش را اذیت کند نماز و سایر عبادات و کارهای نیک او مورد قبول واقع نمی‌شود مگر این که رضایت او را جلب کند، گرچه همیشه روزه‌دار و به نماز مشغول باشد، و بندگانی را آزاد و اموالش را در راه خدا انفاق کند، نخستین کسی خواهد بود که وارد دوزخ می‌شود.[2]

آیا این ظلم نیست که بدون عذر شرعی، زن را در خانه محبوس سازید و آزادی را از او سلب نمایید؟

به علاوه، چنان که زن وظیفه دارد در خروج از منزل از شوهر خود اجازه بگیرد، مرد نیز شرعاً وظیفه دارد نسبت به همسرش رفتار نیک و معاشرت به معروف داشته باشد.

قرآن می‌گوید:

با همسرانتان رفتار نیک و معاشرت به معروف داشته باشید.[3]

در احادیث نیز به همین رفتار توصیه شده است. بنابراین مرد حق ندارد به منظور قدرت نمایی و به دل‌خواه خود همسرش را از بیرون رفتن از منزل نهی کند، بلکه زمانی می‌تواند از این حق استفاده کند که نسبت به همسرش بی‌اعتماد باشد و خروج او را موجب مفاسد اخلاقی و اجتماعی یا اختلال در زندگی و پرورش فرزندان یا تضییع حق واجب خود بداند.

در واقع تشریع این حکم بدین منظور بوده که مرد بتواند به وظیفه سنگین سرپرستی خانواده و مراقبت و صیانت از زن و فرزند عمل کند.

بنابراین، اگر مرد نسبت به همسر خود اعتماد دارد، نباید آزادی را از او بگیرد و بدون عذر شرعی و عرفی او را از خروج از منزل نهی کند. به‌ویژه دیدار با پدر و مادر و خویشان نزدیک و یا شرکت در جلسات دینی و علمی و انجام وظایف اجتماعی.

آقای محترم! همسر تو یک انسان است و مانند همه انسان‌ها طالب آزادی است. چرا بدون دلیلِ شرعی او را از حق مشروعش، محروم می‌کنی و آزار می‌دهی؟ چرا صفا و صمیمیت خانواده را برهم می‌زنی و همسرت را نسبت به زندگی دل سرد می‌سازی؟

آیا این سخت‌گیری‌ها، ظلم به همسر نیست؟ آیا از خدا نمی‌ترسی؟ خوب است مرد نسبت به خانواده‌اش رفتاری متعادل داشته باشد، نه آزادی مطلق بدهد به گونه‌ای که کنترل از دستش خارج بشود و هر جا که آن‌ها خواستند بروند حتی در مجالسی که مفاسد اخلاقی به همراه دارد، و نه برای‌شان محدودیت‌های غیر شرعی و عرفی فراهم سازد.


[1]. وسائل الشیعه، ج 20، ص 211
[2]. همان، ص 163
[3]. نساء( 4) آیه 19

 

 

منبع: سایت آیت الله امینی

http://www.ibrahimamini.com/fa/node/285