سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزاران سؤال

93717

پکودک آزاری

کودک آزاری و همجنس بازی در ردای مقدّس!!

مفاسد اخلاقی در دستگاه پاپی و کلیساها همچنان ادامه دارد و در عصر مدرنیته ،مدرن تر نیز شده است.به چند نمونه ی معاصر توجه کنید:
«یک دادگاه ایالت تگزاس در شهر مارشال کلیسای«لوتران اوانجلیک»را به پرداخت 37 میلیون دلار به 9 نوجوان قربانی سوء استفاده جنسی یکی ازکشیشان این کلیسا محکوم کرد.کشیش سابق این کلیسا به نام «جرالد پاتریک تاماس»در سال 2001م،به اتهام انحراف اخلاقی دستگیر شد و پس از محاکمه به 397سال زندان محکوم شد.به گفته وکلای شاکیان،مدارک موجود نشان می دهد که مقامات کلیسای مزبور(که دارای 5 میلیون پیرو در آمریکاست)علیرغم بروز اتهاماتی درمورد رفتار و انحراف اخلاقی تاماس،وی را به کشیشی کلیسای لوتران در شهر مارشال منصوب کردند.در شکایت شاکیان چندین مقام سابق کلیسای لوتران متهم شده بودند که شواهد مربوط به رفتار غیراخلاقی تاماس را نادیده گرفته و اقدامی در جلو گیری از اعمال وی صورت ندادند.افشای رفتارهای غیراخلاقی کشیش این کلیسا موجب شد که بسیاری عملکرد کلیسای لوتران را به کلیسای کاتولیک تشبیه نمایند.لازم به ذکر است که کلیسای کاتولیک طی چند سال اخیر به دلیل مخفی نگاه داشتن انحرافات اخلاقی کشیشان خود و نتیجتاً ادامه اعمال خلاف اخلاق این کشیشان بارها به دادگاه کشانده شده و هر بار مجبور به پرداخت میلیون ها دلار غرامت به قربانیان شده است.»(93)
آمار وحشتناک همجنس گرایی و یا سوء استفاده ی جنسی از کودکان توسط کشیش های کاتولیک و پروتستان در سراسر جهان،رو به گسترش است که اعترافات بسیاری از آنان را می توان در رسانه ها،هر از چندگاهی آمارگیری کرد.


 

فحشاء و قمار و روابط نامشروع در میان کشیش ها

«بدتر از مفاسد مالی،فساد اخلاقی کشیش ها و رهبران مسیحی بود.«اسقف تورچلو»گفته است (1458):
«اخلاق روحانیان فاسد است،آنها برای عموم مایه ی دردسر و دل آزاری شده اند.»
از چهار فرقه ی رهبانی که در اواخر قرن سیزدهم تأسیس یافته بودند،یعنی فرقه های فرانسیسیان،دومینیکیان،کرملیان ،و آوگوستینوسیان،اکثراً به نحو شرم انگیزی از تقوا و پرهیزگاری دست کشیده بودند.هزاران تن از راهبان و فرایارهای مسیحی که ثروت آنها را از رنج کار بدنی آسوده ساخته بود،خدمات مذهبی نیز به غفلت سپردند،از چهار دیواری دیرهایشان قدم به بیرون نهادند،به ولگردی پرداختند،در میخانه ها به باده نوشی نشستند،و به دنبال عشق ورزی سرگردان دیار ها شدند.راهبی از فرقه ی دومینیکیان،موسوم به جان برومیار،درباره ی فرایارهای هم مسلکش چنین می گوید:
آنان که بایستی بینوایان و فقرا را پدر باشند...بر غذاهای لذیذ حریص شده اند و از خواب نوشین تلذّذ می جویند. ...عده ی بسیار معدودی،با منت فراوان،در سر نماز صبحگاهی و یا مراسم قداس حاضر می شوند... همه شان در شکمبارگی و باده خواری و ناپاکی غرق شده اند.از این روی،اکنون مجامع راهبان را فاحشه خانه مردمان هرزه و محل بازیگران می نامند.
یک قرن بعد از او،«اراسموس»این اتهام را تکرار کرد:«بسیاری از صومعه های مردانه و زنانه تفاوت چندانی با فاشحه خانه های عمومی ندارند.»...با وجود این «یوهانس تریتمیوس»،رئیس دیر «شپونهایم»(حدود 1490م)،راهبان مسیحی را چنین مورد اتهام قرار داد:
اینان به میثاق های سه گانه ی مذهبی چنان بی اعتنایی می کنند که گویی هرگز برای حفظ آنها سوگند نخورده اند. ...تمام روز را به زشتگویی و یاوه سرایی می گذارنند و همه ی وقتشان را وقف بازی و شکمبارگی کرده اند.با تصرف علنی املاک خصوصی مردم هر یک در خانه ی خصوصی خود به سر می برند. ...
از خداوند ابداً نمی ترسند و به او محبتی ندارند؛به زندگی پس از مرگ معتقد نیستند،و شهوات جسمانی را بر نیازهای روحانی ترجیح می دهند.میثاق فقر را خوار می دارند،از عفت و پاکدامنی بدورند،و اطاعت و فرمانبرداری را مسخره می کنند.دود گناهان و هرزگی های آنان همه جا را فرا گرفته است.
«گی ژونو»،مشاور پاپ،که برای اصلاح صومعه های بند یکتیان به فرانسه رفته بود،با گزارش تأسف باری بازگشت(1503م):بسیاری از راهبان قمار می بازند،لب به لعن و نفرین می آلایند،در قهوه خانه ها می لولند،مال می اندوزند،زنا می کنند،چون باده خواران عیاش زندگی می گذرانند و به قدری در فکر دنیا فرور رفته اند که کلمه ی(دنیا پرست)هم دنیا دوستی شان را نمی رساند...اگر من بخواهم همه ی آنچه را که با چشم دیده ام بیان کنم،سخن سخت به درازا خواهد کشید.بر اثر افزایش بی نظمی و بی انضباطی در دیرها و صومعه ها،عده ی زیادی از راهبان نسبت به کارهای نیکی که آنها را مورد اعتماد مردم قرار داده بود-دستگیری از مستمندان،تیمارداری بیماران و مسافران،و تعلیم و ترتیب-راه بی اعتنایی در پیش گرفتند.
پاپ «لئوی دهم»می گفت (1516م):«فقدان انضباط در دیرها و زندگی نامتعادل و بیرون از رویه ی راهبان چنان بالا گرفته است که هیچ کس،نه پادشاه،به حاکم،نه مردم،برایشان ارزش و احترامی قائل نیست.»
یک تاریخ نویس کاتولیک وضیعت این زمان (یعنی 1490م)را،چنین خلاصه می کند:
اسناد و مدارک بی شمار این زمان را بخوانید،حکایات تاریخی،سرزنش ها و ملامت های اخلاقیون،هجاهای شاعران و ادیبان،توقیعات پاپی،و احکام سینودها،درآنها چه نوشته شده است؟هیچ،جز همان حقایق و همان شکایات،فساد زندگی رهبانی،از میان رفتن نظم و انضباط و اخلاق... و تعداد بی شمار دزدان و فاسقان.برای پی بردن به بی نظمی های داخلی اکثر دیرهای بزرگ،باید گزارشات مشروحی را که نتیجه ی تحقیقات قضایی است بخوانیم. ...اعمال نکوهیده در میان کاتوزیان به حدی زیاد بود که آوازه ی بدنامی آنها در جا شیوع داشت. ...زندگی راهبانه از راهبه خانه رخت بربسته بود. ...همه ی اینها دست به دست یکدیگر دادند تا این محراب های دعا را به مراکز عیاشی و بی نظمی تبدیل کنند.»


رشوه کلیسا

رشوه و رباخواری در دستگاه پاپ ها

در رابطه با فساد کلیسا،«دین کولت»(Dean Colet)نیز چنین می نویسد.«درست قبل از آغاز رفورم،دین کولت که در صمیمت او نسبت به کلیسا جای هیچ تردیدی نیست،در سال 1512م،وقتی به سنت پل احضار شد،چنین گفت:
«تمام مفاسد و انحطاط کلیسا و گناهان دنیا،ناشی از حرص و آز کشیش هاست.»
کولت تصویر هراس انگیزی از مفاسد این طبقه ترسیم کرد و در ادعا نامه ی خود،پرده از چهره مفاسد اهل کلیسا برداشت.او می گفت که هر یک از کشیش ها چطور چندین موقعیت مالی و ثروت و زمینی را در اختیار خود در آورده و امور مذهبی را وسیله ی معامله قرار داده و دلبستگی و علاقه ی آنها به مال و جیفه ی دنیایی تا کجاست،و اینکه چگونه هر کدام برای خود،دار و دسته ای درست کرده و روح سوداگری چگونه بر آنها تسلط یافته است.روح ربا خواری و ملک داری آن هم بدون قبول و تحمل زحمت،به اضافه ی خواری و بندگی در مقابل مقام های بالا برای تأمین و حفظ منافع خصوصی،از ویژگی های اهل کلیسا و موجب تنبلی آنها در زندگی شده و عمر خود را به شکم پرستی و تجمل می گذرانند؟جالب تر آنکه همه،اتهامات و اظهارات او را تایید کردند و پر معنی تر آنکه کولت تقاضا کرد تا برای پیشگیری از مکرها و نیرنگ های جدید،که هر روز برای کسب بیشتر پول ابداع می شد،قوانین قدیم را تقویت کنند.نظر کولت برای تعیین اصول رفورم،بازگشت به گذشته و دوران کهن مسیحیت بود.»(80)
بخشی از فساد کلیسا در نامه ی انتقادی لوتر به پاپ،بدین گونه منعکس شده است:
«نه تو و نه کس دیگری نمی تواند انکار کند که دربار تو از کاخ بابل وسدوم نیز تباه تر گشته است و آنچنان که من می بینم در منجلاب فساد غوطه ور است.من برای چنین دستگاهی احترام قایل نیستم...کلیسای رم آلوده ترین کمین گاه دزدان،شرم آورترین فاحشه خانه ها،و قلمرو گناه و مرگ و جهنم شده است. ...دریغا که شیطان به دست آنان در زمان اسلاف تو به کلیسا راه یافته است.سخن کوتاه،به جای سخنان کسانی که تو را تجلیل می کنند،باید به اندرزهای کسانی گوش فرا داد که تو را به فروتنی و خدمتگزاری ترغیب می کنند.»(81)
«به دلایل متعدد،در قرن شانزده میلادی،تحولاتی در دین مسیحیت به وقوع پیوست و بر اساس آن،قدرت پاپ کاسته شد.از جمله این دلایل،حرص و آز و فساد اخلاقی رهبران مسیحیت بود.این گروه توانسته بودند املاک و اموال فراوانی را در انحصار خود در آورند.پاپ که می بایست از آلودگی ها بر کنار باشد،خود سرچشمه عیب ها و بدی ها بود.برای مثال،در فرانسه،به واسطه عهد نامه ای که بین فرانسوای اول و پاپ لئوی دهم در سال 1516م بسته شد،شاه فرانسه به پاپ پول فراوانی داد و بر اساس آن،شاه حق اعطای شغل های مذهبی را دارا بود.تمام مشاغل و مناصب کلیسا به کسانی که روحانی نبودند و همچنین به نظامیان و مردان و زنان محبوب شاه سپرده می شد.»


پاپ ، دربار و سرمایه دار : تثلیث مقدّس 

« کلیسا علاوه بر خشونت و جهل ، دچار فساد مالی و اخلاقی وسیعی نیز شد و بدون انضباط اخلاقی بر مردم حکم می راند . هر اسقفی به نحو دلخواه عمل می کرد . صومعه ها و دیرها رو به انحطاط گذاشته بودند . 
اکثر کشیشان با زنان متعدد ، رابطه داشتند و به تدریج قبح مفاسد اخلاقی در کلیسا از بین رفت . رسم بر این شده بود که کشیش ، مقام روحانی خود را پس از مرگ به فرزندانش واگذارد و امتیازات مالی به وراثت می رسید . اشراف بزرگ ، اسقف ها را طبق میل خود منصوب می کردند و اعیان کوچکتر کشیشان را عزل و نصب می نمودند . پاپ های قرن دهم همه ساخته دست اشراف و سرمایه داران فاسد رومی بودند . ماروزیا ، دختر یکی از سناتورهای روم هم خوابه یکی از پاپ ها شد و حاصل این معاشقه پسری بود که آن پسر هم به نوبه خود پاپ شد ، اما مادرش که از مردی دیگر نیز پسری آورده بود پسر اول خود را محبوس ساخت تا دومی بتواند به مقام پاپی برسد . » (75) 
« این آموزه (فساد) در طی قرون وسطی مفاسد دردناکی را برای کلیسای کاتولیک به بار آورد و باعث شد نظامی بسیار مرموز و بدنام از سازمان کلیسایی بوجود آید . در این نظام ، به تدریج جمع آوری مال به هر طریق ممکن و ثروت اندوزی از راه های حرام ، معمول گشت . با یک سند مجعول عطیه ی قسطنطین ، زمین های بخش عمده ای از اروپا به ملکیت کلیسا درآمد . همچنین کلیسا به طرق مختلف از مردم پول می گرفت . این امر باعث شد که مناصب سرقفلی داشته باشند ، بدان معنا که هر کس به مقامی منصوب می شود ، باید مبلغی را به مقام منصوب کننده پرداخت نماید . مسئله مجازات دنیوی گناه که به دنبال توبه و اعتراف اجرا می شد ، به تدریج به نوعی ثروت اندوزی با عنوان « مغفرت فروشی » مبدل گشت ، گناهکاران برای رهایی از مجازات برزخی مبلغی را به کلیسا می پرداختند تا همه یا بخشی از مجازات آنان بخشوده شود . از دیگر سو ، وفور ثروت در کلیسا باعث رواج انواع فسادها از جمله فساد جنسی ، در کلیسا و در میان کشیشان شده بود ، به گونه ای که آمار فساد در کلیسائیان بیش از دیگر بخش های جامعه بود و حتی پاپ ها نیز از این فسادها مبرا نبودند . افزون بر این دست اندرکاران کلیسا خود را برتر و بالاتر از سایر مردم ، می شمردند . این امر باعث تحقیر مردم شده بود ، مردمی که حتی برای ارتباط با خدا نیز به کلیسا و کشیش نیاز داشتند . همه آنچه گفته شد ، سبب شده بود که در اواخر قرون وسطی پاپ و کشیش های مسیحیت نزد مردم منفور باشند و این باور عمومی پدید آید که کلیسا باید اصلاح شود . »