سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هزاران سؤال

93717

 مفاسد دز کلیسا در قرون وسطی

عملکرد کلیسای کاتولیک و دستگاه پاپی در قرون وسطی

فساد کلیسا

معروف است که عملکرد کلیسای کاتولیک و دستگاه پاپی در قرون وسطی برگ بسیار سیاهی در تاریخ مسیحیت است. امروزه کمتر کسی از مسیحیان فرهیخته، اعمال کلیسای این دوره را تأیید می کند و شاید هیچ کس چنین کاری نکند. این دوره از کلیسای غرب به گونه ای بود که بسیاری از محققان همه گرایش های غیر دینی و ضد دینی دوره های بعد را عکس العملی نسبت به آن می دانند. ویل دورانت فساد کلیسای قرون وسطی را طی چند فقره بیان می کند :

 

فساد مالی

کلیسا به صورت های مختلف اموال، زمین ها و املاک گسترده ای به دست آورد و این اموال فراوان و نیز طریقه کسب آن باعث فساد لجام گسیخته دربار پاپ، کلیسا و کارگزاران آن شد. خدام کلیسا چون به امور دنیوی آلوده گشتند، اغلب مانند عمال حکومت های معاصر، پست و پولکی شدند. فساد در نهاد آدمی و سنن زمانه بود. دادگاههای کشوری در برابر فریبایی پول، به نحو رسوایی انگیزی، رام می شدند؛ و انتخاب شدن هیچ پاپی، از لحاظ دادن رشوه به پای انتخاب شدن شارل پنجمبه امپراطوری نمی رسید. صرف نظر از این یک مورد خارجی، بزرگترین رشوه ها در دادگاه رم پرداخت می شد. برای اموری که در دستگاه اداری دربار پاپها رم پرداخت می شد. برای اموری که در دستگاه ادرای دربار پاپها انجام می شد حق الزحمه های مناسبی تعیین شده بود؛ اما حرص و مال اندوزی کارمندان، آن را تا بیست برابر مقدار شرعی و قانونیش بالا برد. هر حرامی را می شد حلال کرد و از هر جرم، و حتی گناهی، می شد برائت حاصل کرد، به شرط آنکه انگیزه کافی ارائه می شد.

انئاسیلویو، پیش از آنکه به مسند پاپی نشیند، نوشت: «در رم همه چیز فروختنی بود و هیچ چیز بدون پول نمی شد به دست آورد.» یک نسل بعد، راهب ساوونارولا، با اهانتی اغراق آمیز، کلیسای رم را «فاحشه» ای خواند که الطاف خویش را به پول می فروشد. بعد از یک نسل دیگر، اراسموس خاطر نشان کرد: «بی شرمی دربار پاپ به اوج خود رسیده است.»لودویک فون پاستور می نویسد: «فساد عمیقی بر تمام کارکنان دستگاه پاپی حکمفرما بود.. مقدار غیر متعارف انعام ها و رشوه هایی که مطالبه می شد از اندازه بیرون بود. به علاوه مأموران از هر جانب به تحریف و حتی جعل اسناد می پرداختند. از این روی شگفت نیست اگر از تمام نقاط دنیای مسیحیت فریاد اعتراض نسبت به فساد و رشوه ستانی کارمندان دستگاه پاپی به آسمان بلند است.» در کلیسای قرن پانزدهم جایی برای تجلی سجیه و فضیلت فقر نبود. از مبلغ ناقابلی که برای احراز به مقام کشیشی پرداخت می شد، تا پول های هنگفتی که کاردینال ها برای ترفیع خود می دادند، هر کاردینال انتصابی تقریبا مستلزم «چرب کردن سبیل» روسای مافوق بود.

یکی از راههای پول اندوزی پاپ ها عبارت بود از فروش ادارات وابسته به کلیسا، یا نصب اشخاصی به مقامات کلیسایی و حتی کاردینالی که حاضر بودند کمک اساسی به هزینه کلیسا بکنند. آلکساندر ششم 80 اداره جدید تأسیس کرد و از هر یک از اشخاصی که بر رأس آن ادارات منصوب کرد، 760 دوکات (19000 دلار) دریافت داشت. یولیوس دوم «کالج» یا دفتر خانه ای که 101 دبیر داشت ایجاد کرد و روی هم رفته از فروش مناصب آن 74000 دوکات استفاده برد. لئوس دهم 60 تن را به مقام پرده داری و 141 تن را به مباشرت دربار پاپی برگزید و 202000 دوکات از آنان دریافت داشت. مواجبی که به این مأموران پرداخته می شد، از نظر گیرنده و دهنده، به مثابه پیش پرداخت سالیانه یک قرار داد بود؛ به نظر لوتر، فاسد ترین نوع خرید و فروش مقامات کلیسایی همین بود.

فساد اخلاقی روحانیون

شدیدتر از اتهام «چند منصبی» اتهام فساد اخلاق فردی روحانیون بود. اسقف تورچلو گفته است (1458): «اخلاق روحانیون فاسد است، آنها برای عموم مایه دردسر و دل آزاری شده اند.» از چهار فرقه رهبانی که در اواخر قرن سیزدهم تأسیس یافته بودند، یعنی فرقه های «فرانسیسیان»، «دومینیکیان» «کرملیان»، و «آوگوستینوسیان»، غیر از فرقه آخری، بقیه به نحو شرم انگیزی از تقوا و پرهیزگاری دست کشیده بودند. نظامات و قوانین رهبانی، که در تب دینداری و شور مومنان قدیم وضع شده بود، اینک بر طبیعت آدمی، که هر روز بیشتر خود را از زیر بار ترس و وحشت قوای فوق طبیعی بیرون می کشید، بیش از حد گران می آمد. هزاران تن از راهبان و فرایارهای مسیحی که ثروت اشتراکیشان آنها را از رنج کار بدنی آسوده ساخته بود، خدمات مذهبی را به غفلت سپردند، از چهار دیواری دیرهایشان قدم بیرون نهادند، به ولگردی پرداختند، در میخانه ها به باده نوشی نشستند، و به دنبال عشق ورزی سرگردان دیارها شدند. راهبی از فرقه دومینیکیان، موسوم بهجان برومیار، درباره فرایارهای هم مسلکش چنین می گوید: «آنان که بایستی بینوایان و فقرا را پدر باشند... بر غذاهای لذیذ حریص شده اند و از خواب نوشین تلذذ می جویند... عده بسیار معدودی، با منت فراوان، در سر نماز صبحگاهی و یا مراسم قداس حاضر می شوند... همه شان در شکمبارگی و باده خواری (اگر نگوییم در ناپاکی) غرق شده اند. از این روی، اکنون مجامع راهبان را فاحشه خانه مردمان هرزه و محل بازیگران می نامند.»

یک قرن بعد از او، اراسموس این اتهام را تکرار کرد: «بسیاری از صومعه های مردانه و زنانه تفاوت چندانی با فاحشه خانه های عمومی ندارند.» همین نویسنده از یک تاریخ نویس کاتولیک چنین نقل می کند: «وقتی که بالاترین طبقه روحانیت در چنان وضعی باشد، جای شگفتی نیست که همه گونه بی نظمی و شرارت و گنهکاری در میان راهبان و کشیشان آزاد تداول عام یابد. نمک زمین طعم خود را از دست داده بود... اما اگر کسی تصور کند که فساد و انحطاط روحانیت در رم بیش از جاهای دیگر بود، به خطا رفته است؛ زیرا مدارک و شواهد مستند نشان می دهند که در تمام شهرهای شبه جزیره ایتالیافساد و هرزگی گریبانگیر کشیشان بوده است...» از این روی، تعجب آور نیست که نویسندگان معاصر، با تحسر و تأسف، از انحطاط روحانیت یاد می کنند و می گویند که روحانیت در همه جا نفوذ و اعتبار خود را از دست داده است، و در بسیاری از نقاط کسی برای کشیشان کمترین ارزشی قایل نیست.

فروش آمرزش نامه

ویل دورانت همچنان از تاریخ نویس کاتولیک نقل می کند: «تقریبا تمام نادرستی ها و سوء تعبیرهای مربوط به آمرزشنامه ها از اینجا سرچشمه می گرفت که مومنان، پس از آنکه به عادت همیشگی به گناه خویش اعتراف می کردند و به کفاره و حدی که برایشان تعیین می شد به عنوان یگانه وسیله موثق آمرزش گردن می نهادند، اغلب می دیدند که از آنها درخواست می شود تا به نسبت وسع خویش اعانه ای نقدی هم بپردازند. این اعانات نقدی، که برای کارهای خیر پرداخت می شد و فقط جنبه فرعی داشت، در بعضی موارد، شرط عمده بخشایش شد.... چه بسیار که به جای نیکی و پاکی روح، نیاز پولی هدف یگانه بخشودگی شد... با آنکه در عبارت بندی توقیعات پاپی از اعتقاد و نظریه کلیسا تجاوز نمی شد، و اعتراف و توبه و طلب آمرزش و پرداختن به کارهای عام المنفعه کماکان شرط اساسی آمرزش به شمار می رفت، جنبه مالی موضوع کاملا روشن بود، و ضرورت تقدیم داشتن اعانات نقدی، به بی شرمانه ترین وجهی، در سر لوحه کار قرار داده شده بود. به تدریج آمرزشنامه ها صورت زد و بندهای مالی به خود گرفت و به بروز کشمکش میان کلیسا و قدرت های کشوری، که همیشه برای خود سهمی از این کار می خواستند، انجامید.»

تفتیش عقاید و مجازات و شکنجه مخالفان

بعد از 1227، گرگوریوس و جانشینانش شمار دم افزونی از «بازپرسان» مخصوص را به اطراف و اکناف گسیل داشتند تا به تعقیب بدعتگذاران مشغول باشند. گرگوریوس برای این امر خطیر اعزام افراد فرقه های جدید فقرای مسیحی را مرجح می شمرد. این رجحان تا حدی معلول زندگی بی پیرایه و اخلاص این جماعت بود که افتضاحات دنیاداری و تجمل پرستی کشیشان را خنثی می کرد و تا حدی معلول عدم اعتمادی بود که پاپ به اسقفان داشت؛ با این همه هیچ بازپرسی نمی توانست یک بدعتگذار را بدون جلب رضایت و صواب دید اسقفان محکوم به مجازاتی شدید بکند. عده راهبانان فرقه دومینیکیان که به این کار گماشته شده بودند آن قدر زیاد بود که عوام به شوخی، با تحریف نامشان، آنها را Dominicanes (سگان شکاری خدا) می خواندند.

اکثر آنها در اخلاقیات بسیار سختگیر بودند لکن تعداد کمی از آنان از فضیلت ترحم بهره ای داشتند. این جماعت خود را قضاتی نمی دانستند که کارشان در عین بی طرفی بخش و تفکیک ادله و براهین باشد، بلکه خود را مبارزاتی در تعقیب دشمنان مسیح می شمردند. برخی از آنها، مانند برنارگی (بناردوس گویدونیس)، افرادی محتاط و تابع اوامر وجدان، و بعضی دیگر مردمان خونخواری بودند که از آزار همنوعان خویش لذت می بردند، مانند «روبر دومینیکن» یکی از بدعتگذران فرقه پاتارینها، که توبه کرده و به مذهب کاتولیک گرویده بود. وی به سال 1239 در عرض یک روز حکم سوزانیدن 180 نفر زندانی را، از جمله اسقفی که به عقیده او آزادی زیاده از حدی برای بدعتگذاران قایل شده بود، صادر کرد. سرانجام گرگوریوس روبررا از مقامش عزل و تمام عمر زندانی کرد.

همین نویسنده می گوید: «غرض اصلی و حوزه عمل دستگاه تفتیش افکار به خوبی از خلال سطور فرمانی که از جانبنیکولاس سوم در 1280 صادر شد، هویداست: بدین وسیله، ما عموم بدعتگذاران کاتارها، پاتارینها، فقرای لیون... و امثالهم را، به مراسم و عنوان نامیده شوند، تکفیر و لعنت می کنیم. هنگامی که اینگونه افراد از طرف کلیسا محکوم شوند، باید آنها را به قاضی حکومتی بسپارند... اگر کسی بعد از بازداشت توبه کند و خواستار مجازات کفاره شود، باید او را مادام العمر زندانی سازند... کلیه افرادی که به مردمان بدعتگذار پناه دهند، یا از آنها دفاع یا به آنها کمک کنند، باید به عنوان بدعتگذار تکفیر و لعنت شوند. هر کس به مدت یک سال و یک روز در حالت تکفیر و لعنت باشد باید تبعید شود... کسانی که مظنون به بدعتگذاری هستند، چنانچه نتوانند بیگناهی خود را ثابت کنند، تکفیر و لعنت خواهند شد.

اگر طوق تکفیر و لعنت به مدت یک سال بر گردن آنها بماند، بدعتگذار تلقی می شوند و به مجازات مقرر خواهند رسید. این قبیل افراد را هیچ گونه حق فرجام خواهی نخواهد بود... هر کس ایشان را طبق شعایر مسیحی اجازه کفن و دفن دهد، محکوم به حکم تکفیر خواهد شد، تا آنکه به خوبی رضایت خاطر کلیسا را جلب کند. چنین کسی مورد بخشایش قرار نخواهد گرفت، مگر آنکه با دست خویش اجساد به گور سپرده آن مردگان را از زیر خاک بیرون آورد و به دور افکند... ما عموم افراد غیر روحانی را از بحث درباره مسائل مربوط به آیین کاتولیک باز می داریم؛ و اگر کسی از این فران تخلف ورزد، او را تکفیر خواهیم کرد. هر کس از وجود بدعتگذاران یا اشخاصی که در خفا محافلی تشکیل می دهند، یا کسانی که از همه جهات پیرو اصول و عقاید صحیح آیین کاتولیک نیستند، آگهی داشته باشد باید این مطالب را نزد کشیشی که برای اقرار به گناهان به خدمتش می رود یا نزد کس دیگری فاش سازد، تا به اطلاع اسقف یا بازپرس روحانی برسانند. اگر شخصی از انجام این تکلیف سرپیچی کند، تکفیر خواهد شد بدعتگذاران و کلیه افرادی که آنها را پناه می دهند، حمایت می کنند، یا مدد می رسانند، و همگی کودکان آنها تا دو نسل، حق تصدی مقامات کلیسایی را نخواهند داشت... ما بدین وسیله کلیه این قبیل افراد را برای همیشه از عوایدشان محروم می سازیم.»

 

 

 منـابـع

 عبدالرحیم سلیمانی اردستانی- مسیحیت- انتشارات آیت عشق- صفحه 182- 191

 ویل دورانت- تاریخ تمدن- ترجمه ابوالقاسم طاهری- جلد 4 (عصر ایمان) صفحه 1048 و جلد 6 (اصلاح دینی) صفحه 20-30- مترجمان فریدون بدره ای و ...

 

 

 


افول مسیحیت  مک دانل
کشیشی ایرلندی در نامه ای سرگشاده به پاپ خواستار ورود وی در امور مسیحیان ایرلند شد.
 
کشیش جو مک دانل که چندی پیش نسبت به قانونی شدن ازدواج همجنس بازان در ایرلند نیز اعتراض کرده بود، در نامه خود به پاپ گفت که مسیحیت در ایرلند در حال افول است.
 
مک دانل با اشاره به اینکه گذر زمان کاملا به ضرر مسیحیان در ایرلند است، افزود: به دلیل عدم وحدت بین مسیحیان و از دست دادن فرصت ها، روز به روز اوضاع بد تر می شود.
 
وی افزود: کلیسا در ایرلند رو به مرگ است. شاید عده ای منکر این امر شده و بگویند در ایرلند کلیسا و مسیحیت فقط بین جوانان کم طرفدار شده است یا باید زبان جدیدی برای ارتباط گیری با افراد پیدا کرد. اما حقیقت این است که کلیسا و مسیحیت در ایرلند در حال کشیدن نفس های آخر خود و محو شدن در فضای تیره سکولاریسم است.
 
گفتنی است که به تازگی طی رفراندمی در ایرلند، ازدواج همجنس بازان در ایرلند قانونی اعلام شد. عده ای از کشیشان مسیحی، این همه پرسی را رای گیری برای انسانیت دانسته و با پیروزی همجنس گرایان، شکست انسانیت را اعلام کردند.

 

 

خشونت اجبار مسیحیت محبت

 یک سال بعد از نسل کشی مسلمانان جمهوری آفریقای مرکزی به دست شبه نظامیان مسیحی، این عده از سوی مسیحیان با تهدیدات جدیدی روبرو هستند.
به گزارش خبرگزاری رسا، بعد از ماه ها قتل و کشتار مسلمانان از سوی مسیحیان در جمهوری آفریقای مرکزی، یک گروه مدافع حقوق بشر اعلام کرد که مسلمانان از سوی شبه نظامیان مسیحی به اجبار مسیحی می شوند.
 
خوان مارینر، مشاور ارشد مدیریت بحران در سازمان عفو بین الملل به خبرگزاری فرانسه گفت: شبه نظامیان آنتی بالاکا بسیاری از مسلمانان آفریقای مرکزی را مجبور به فرار از این کشور کردند و در حال حاضر آنانی را که در کشور باقی مانده اند را مجبور به پذیرش مسیحیت می کنند.
 
گزارش عفو بین الملل با که با عنوان "هویت محو شده: مسلمانان در خطر پاکسازی نژادی در جمهوری آفریقای مرکزی" شروع می شود، بیان می کند که مسلمانانی که سال پیش از ترس نسل کشی از کشور خود گریختند، حالا پس از بازگشت با تهدیدات جدیدی مواجهند. آنان ضمن آن که اجازه انجام فرایض اسلامی را ندارند، به پذیرفتن مسیحیت اجبار می شوند و در غیر این صورت با خطر مرگ مواجهند.
 
عفو بین الملل در ادامه گزارش خود می گوید: در جایی که عدم حضور نیروهای صلح بان سازمان ملل بسیار چشمگیر است، مسلمانان به راحتی مورد هدف قرار می گیرند.
 
یکی از جوانان مسلمانی که به اجبار مسیحی شده است در گزارشی می گوید: ما هیچ انتخابی جز پذیرفتن مسیحیت کاتولیک نداشتیم. آنتی بالاکاها قسم خورده بودند که در غیر این صورت ما را می کشند.
 
گفتنی است که بین سال های 2013 و 2014، شبه نظامیان مسیحی آنتی بالاکا، عده زیادی از مسلمانان کشور آفریقای مرکزی را به قتل رسانده و یا آواره کردند. آنان در حملات خود زنان مردان و کودکان مسلمان را به قتل می رساندند و اموال آنان را غارت می کردند.

 

نادر طالب زاده

"شاید برای مسیحیان جالب توجه باشد که بدانند اسلام دانش و اطلاعات زیادی درباره مسیح دارد و برای این موضوع اهمیت قائل است."
عصر ایران- خبرگزاری فرانسه در گزارشی به بررسی و نقد فیلم "مسیح" ساخته نادر طالب زاده، یک کارگردان ایرانی پرداخت و از این فیلم به عنوان یک «پاسخ اسلامی» به آثار غربی همچون «مصائب مسیح»، ساخته مل گیبسون آمریکایی یاد کرد.

فرانس پرس نوشت: "طالب زاده که دارای دیدگاه های مشترکی با رییس جمهوری ایران است اخیرا فیلمی تولید کرده که به گفته وی اولین اثری است که با یک نگاه اسلامی به حضرت مسیح می نگرد."

طالب زاده با ساخت این فیلم در تلاش است تا «زمینه های مشترک» بین مسلمانان و مسیحیان را به تصویر بکشد.

این کارگردان ایرانی اثر خود با عنوان «مسیح، روح خدا» را به عنوان یک پاسخ اسلامی به آثار تولیدکنندگان غربی همچون فیلم معروف «مصائب مسیح» ساخته مل گیبسون در سال 2004 قلمداد می کند.

طالب زاده با اشاره به دو تناقض کلیدی در فیلم آمریکایی مصائب مسیح می گوید: "اثر گیبسون یک فیلم بسیار خوب است. منظور من این است که مصائب مسیح یک فیلم بسیار هنرمندانه است اما روایت داستان غلط است."

تناقض های عمده در این فیلم از نگاه طالب زاده این است که اولاً اسلام، مسیح را پیامبر می داند نه پسر خدا و ثانیاً مسلمانان اعتقادی به مصلوب شدن مسیح ندارند.

به گفته طالب زاده وی پیشتر حتی برای تماشای این فیلم به مالیبو در کالیفرنیا آمریکا سفر کرد.

نسخه بازسازی شده فیلم «مسیح، روح خدا» که در طول ماه رمضان در پنج سینمای تهران به نمایش درآمد قرار است در 20 قسمت امسال از تلویزیون دولتی ایران پخش شود.

طالب زاده تاکید می کند که با وجود انحرافات دکترین مسیحیت درباره آخرین ساعات حیات حضرت مسیح، وی قصد دارد بین مسیحیان و مسلمانان پل ارتباطی برقرار کند.

وی به خبرگزاری فرانسه گفت: "شاید برای مسیحیان جالب توجه باشد که بدانند اسلام دانش و اطلاعات زیادی درباره مسیح دارد و برای این موضوع اهمیت قائل است."

وی افزود: "با ساخت این فیلم خواهان آن هستم که پلی بین مسیحیت و اسلام برقرار کنم و درهای گفت و گو را بین پیروان ادیان مختلف باز کنم چرا که زمینه های مشترک فراوانی بین مسیحیت و اسلام وجود دارد."

براساس این گزارش طالب زاده همچنین علاقه مند است تا بر پیوندهای موجود بین مسیح و یکی از شخصیت های برجسته مذهب تشیع یعنی امام مهدی (ع) تاکید نماید.

طالب زاده شهرت خود را مدیون ساخت مستنداتی درباره جنگ ایران و عراق است که یک سبک مهم در سینمای پس از انقلاب ایران محسوب می شود.

با این حال آثار وزینی از جمله آخرین فیلم وی درباره حضرت مسیح قابل رقابت با تریلرهای داخلی و همچنین داستان های عاشقانه درباره روابط دختر و پسر است که همچنان بیشترین بینندگان را در جمهوری اسلامی جذب خود می نمایند.

بخش عمده فیلم «مسیح، روح خدا» که در سال 2007 برنده جشنواره فیلم مذهبی ایتالیا شد به طور صادقانه از روایت های قدیمی داستان حضرت مسیح در انجیل و نیز روایتی که در قرآن آمده و مورد قبول مسلمانان قرار دارد، پیروی می کند.

با این حال در فیلم طالب زاده خداوند، حضرت مسیح را که به عنوان مردی با مو و محاسن سیاه رنگ به نمایش درآمده، از مصلوب شدن نجات داده و وی را مستقیما به آسمان هدایت می کند.

وی در این باره اظهار داشت: "صراحتا در قرآن ذکر شده فردی که به صلیب کشیده شد مسیح نبود بلکه این فرد یهودا بود؛ یکی از  12 حواری و در واقع شخصی که به مسیح خیانت کرد. در این فیلم یهودا به صلیب کشیده می شود."

اسلام از مسیح به عنوان یکی از 5 پیامبر اولوالعزم یاد می کند که به زمین فرستاده شد تا ظهور محمد، آخرین پیامبر خدا و گسترش دهنده اسلام را نوید دهد. همچنین اسلام به مسیحیان به عنوان پیروان کتاب مقدس احترام می گذارد.

در ایران ده ها هزار مسیحی زندگی می کنند که تحت قوانین اساسی کشور از آزادی های مذهبی برخوردارند.

بخش عمده این افراد شامل آمریکایی ها هستند هر چند تعداد آنها از زمان انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 به شدت کاهش یافته است.

در زمان کریسمس احمدی نژاد و سایر مقامات با ارسال پیام های تبریک به رهبران مسیحی از جمله پاپ، تولد فرخنده عیسی مسیح را گرامی می دارند.

به عقیده شیعیان ایران در زمان ظهور امام مهدی به منظور نجات جهان از بدی ها حضرت مسیح ملازم و همراه وی خواهد بود.

طالب زاده ادامه داد: "نسخه تلویزیونی این فیلم بیشتر روایت گر روابط بین مسیح و مهدی (ع) خواهد بود."

شیعیان معتقدند که ظهور مهدی (ع) طلیعه عصر جدید صلح و عدالت خواهد بود. طالب زاده در این باره می گوید: "ما مسلمانان برای بازگشت امام مهدی دعا می کنیم و مسیح بخشی از این بازگشت و پایان زمان است."

این کارگردان ایرانی در پایان اظهار داشت: "به عنوان هنرمند آیا باید تا آن زمان بیکار باشیم؟ آیا نباید تلاش خود را بکار گیریم؟"
منبع: سایت عصر ایران

 

خر عیسی

عنوان خر عیسی که غالباً به صورت خر عیسی گرش به مکه برند مصطلح می باشد کنایه از این است که صرفاً با انتساب به رجال و بزرگان نمی توان بزرگ و صاحب شخصیت شد بلکه بزرگی و احراز شخصیت فرع بر لیاقت و شایستگی است. همت و پشتکار می خواهد تا واحد نام و نشان توان شد.  که غالباً به صورت خر عیسی گرش به مکه برند مصطلح می باشد کنایه از این است که صرفاً با انتساب به رجال و بزرگان نمی توان بزرگ و صاحب شخصیت شد بلکه بزرگی و احراز شخصیت فرع بر لیاقت و شایستگی است. همت و پشتکار می خواهد تا واحد نام و نشان توان شد. 


 

تحریف مسیحیت

دلایل تحریف انحیل و دین مسیحیت چیست؟

 

پاسخ

 

راه شناخت تحریف انجیل دو راه است:

 الف: از طریق قرآن کریم: و این برای کسانی است که حقانیت قرآن کریم را به عنوان یک کتاب آسمانی پذیرفته  اند و این کتاب خبر از تحریف انجیل می   دهد که قرآن هم عقاید موجود در اناجیل مانند تثلیث و ابن لله بودن مسیح و... را انکار می کند و هم در سوره مائده آیه 14 بیان می کند که بخشی از انجیل واقعی، به وسیله مسیحیان به فراموشی سپرده شده است.

ب: از طریق مراجعه به مصادر و منابع و مدارک تاریخی و نقلی: حقیقت آن است که انجیل نازل بر حضرت عیسی (ع) به دست رومیان از بین رفت و مدت مدیدی مسیحیان بدون کتاب آسمانی به سر بردند تا بعدها حواریون و بعضی از مسیحیان به جمع آوری شنیده ها و نقل های سینه به سینه پرداخته و مقدار زیادی از انجیل فراهم آمد که به اعتراف خود مسیحیان هیچ یک از این روایات مختلف صورت اصلی انجیل نازل شده بر حضرت عیسی (ع) را به طور کامل ترسیم نمی کنند بعضی از این انجیل ها از سوی رهبران مسیحی تحریم شد و از دسترس عموم مردم کنار ماند و پنهان گردید مانند انجیل برنابا، اندریو، برتلما، جمیس و... و تنها چهار انجیل متی، مرقس، لوقا و یوحنا به عنوان اناجیل (و نه انجیل) معتبر و مجاز معرفی شدند. و فاصله این اناجیل با انجیل اصلی امر روشنی است و در این زمینه می توانید به کتابهای:

 

مقایسه ای میان تورات انجیل، قرآن و علم دکتر موریس بوکای ترجمه مهندس ذبیح الله دبیر و تفسیر المیزان ج 3 ذیل آیات 79 ـ 70 آل عمران تحت عنوان بحث تاریخی پیرامون تورات و انجیل مراجعه فرمایید که در کتاب دوم بخشی از تناقضهای اناجیل موجود را بیان کرده است و بخشی از آن را که با تعالیم قرآن در تضاد است را نیز گوشزد نموده است.



تحریف مسیحیت

نمونه ‏هایى از تحریف در کتاب مقدس‏
در کتاب مقدس به مواردى از مصادیق تحریف برمى‏خوریم. در ذیل به برخى از آنها اشاره می شود. آشنایى با این موارد مى‏تواند زمینه‏هاى پژوهش بیشتر را فراهم کند:
1. در سِفر «پیدایش» مى‏خوانیم: «بعد از این ایام که خدا ابراهیم(ع) را امتحان کرد، به او گفت: اى ابراهیم. عرض کرد: لبیک. گفت: «اکنون پسر خود را که یگانه فرزند تو است و او را دوست مى‏دارى، یعنى «اسحاق» را بردار و بر زمین موریا برو و او را در آنجا بر یکى از کوه‏هایى که به تو نشان مى‏دهم به عنوان هدیه سوختنى، قربانى کن». پیدایش، 22 : 1.
در این متن که مربوط به جریان ذبح کردن یکى از فرزندان حضرت ابراهیم(ع) به دست او است، پس از عبارت «یگانه فرزند»، عبارت «یعنى اسحاق» قرار گرفته است. در حالى که عبارت صریح عهد عتیق، وعده تولد اسحاق را سیزده سال پس از اسماعیل مى‏داند و تا چهارده سالگى تنها فرزند ابراهیم است. پس در اینجا تحریفى صورت گرفته و عبارت «یعنى اسحاق» بعداً به متن عهد عتیق اضافه شده است. همان، 17 : 25 و 18 : 1
اما انگیزه این تحریف چیست؟ در اعتقاد یهودیان که به مسیحیان هم انتقال یافته است، «مسیّا» یعنى همان پیامبر موعود باید از نسل اسحاق باشد و از سوى دیگر، شخص موعود از نسل شخص «مذبوح» است. تنها در صورتى که اسحاق همان شخص مذبوح باشد مى‏توان موعود امم را از نوادگان اسحاق دانست و تنها در این صورت است که سیادت بنى اسرائیل و اندیشه برترى یهود تثبیت مى‏شود و مسیحیان با استناد به همین متن، عیسى(ع) را که از نوادگان اسحاق است، موعود امم دانسته‏اند. و اگر مشخص شود که مذبوح اسماعیل بوده نه اسحاق، زیربناى بسیارى از اعتقادات یهود و مسیحیت تخریب مى‏گردد.
2. انجیل متى، عیسى(ع) را از فرزندان سلیمان‏بن داود(ع) مى‏داند. انجیل متى، 1 : 6. در حالى که وى در انجیل لوقا فرزند ناتان‏بن داود معرفى شده است. انجیل لوقا، 3 : 31.
3. در انجیل متى، عیسى(ع) اعلام مى‏کند که پس از مصلوب شدن سه شبانه روز در زمین مدفون خواهد ماند: «زیرا هم چنان که یونس سه شبانه روز در شکم ماهى ماند، پسر انسان نیز سه شبانه روز در شکم زمین خواهد بود». انجیل متى، 12 : 40.
در حالى که اناجیل دیگر مدت دفن او را از غروب جمعه تا قبل از سپیده یکشنبه، یعنى حداکثر یک روز و دو شب مى‏دانند. ر.ک : انجیل متى، 27 : 57 و 28 : 1 ؛ انجیل مرقص، 15 : 42 و 16 : 1 ؛ انجیل لوقا، 23 : 53 و 24 : 1. انجیل متى، 2 : 22 ؛ برگرفته از مسیحیت، ص 100 - 102.
انجیل مرقس - که قدیمى‏ترین و کوتاه‏ترین انجیل‏ها است - خاطرات قدیس‏پطرس حوارى را مطرح مى‏کند که متضمن احساسات بشرى عیسى است. در این انجیل، عیسى موجودى مافوق بشر نشان داده شده و «فرزند انسان» لقب گرفته است، اما اثرى از اصل «تجسّم الهى» در پیکر عیسى و اصل ازلیت او (وجود قبل از خلقت ) دیده نمى‏شود. اما انجیل متى و انجیل لوقا، حاوى عباراتى است که زمینه را براى اعتقاد به تجسّم ربوبیت در پیکر عیسى آماده مى‏کند و انجیل یوحنا، به صراحت طبیعت الوهى عیسى را - چنان که معاصرش یعنى پولس مطرح کرده بود، بیان مى‏کند. این تهافت مشکل پیچیده‏اى است که اذهان اندیشمندان مسیحى را تاکنون به خود مشغول داشته و راه حل‏هاى گوناگون اما بى‏حاصل در رفع آن ارائه کرده‏اند. ر.ک: کلام مسیحى، صص 66-80
در انجیل یوحنا از یحیى(ع) پرسیده مى‏شود: آیا تو همان ایلیاى نبى الیاس هستى که قبل از فرارسیدن روز موعود (ظهور مسیح ) باید بیاید؟ یحیى تأکید مى‏کند: من چنین شخصى نیستم. ‏کتاب مقدس، انجیل یوحنا، 1:19. بنابراین روز موعود هنوز فرانرسیده است. اما در انجیل متى به عیسى(ع) نسبت داده‏اند که گفت: «اگر بخواهید قبول کنید که یحیى همان الیاس است که باید بیاید» متى، 11:14
نویسنده انجیل لوقا براى برداشتن تنافى موجود میان این دو عبارت، مسأله را به گونه‏اى دیگر توجیه کرده، مى‏گوید: «و او (یحیى ) به روح قوت الیاس پیش‏روى وى (خداوند )، خواهد . لوقا، 1:17. این مضامین متفاوت و متعارض، نشانگر آن است که آیات اصلى الهى - که به عیسى(ع) وحى شده، دچار تحریف جدى گشته‏ است‏. در باب خردستیزى برخى از آیات کتاب مقدس ر.ک: موریس بوکاى، تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه مهندس ذبیح‏اللَّه دبیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، چاپ چهارم، 1368 .
چنان که گفته آمد با رویکرد قرآنى و روایى نیز مى‏توان تحریف کتاب‏هاى مقدس را نشان داد، بعضى از آیات قرآن و روایات نقل شده از امامان(ع)، نشانگر تحریف کتاب مقدس است. گزارش این دسته از نصوص در این نوشتار کوتاه مقدور نیست‏. ‏در این باره نگا: محمدرضا زیبایى‏نژاد، تاریخ و کلام مسیحیت، قم، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامى، تابستان 1375، ص 81-84



تحریف انجیل

 رویکرد محتوایى‏
با نگرش محتوایى به مضامین کتاب‏هاى مقدس، روشن مى‏گردد که برخى از کتب ادیان آسمانى، دچار تحریف گشته‏اند؛ چرا که اگر کتاب مقدس دچار زیاده و نقصان و تغییر در لفظ و مفاهیم نشود، هیچ گاه مطالب متناقض و معارف، خردستیز نخواهد داشت، حال آنکه با مراجعه به این کتاب‏ها مسائل منافى با یکدیگر و غیر عقلانى فراوان یافت مى‏شود.
وجود تناقضات در اناجیل چنان زیاد است که علامه شعرانى پس از نقل و بررسى تفصیلى 45 مورد از اشتباهات و تناقضات اناجیل مى‏نویسد: «این بنده مؤلف از این قبیل بیش از هفتصد تحریف یادداشت کرده‏ام. در کتاب اظهار الحق، ج اول، ص 165. گوید: اختلافات در انجیل به عقیده «میل» سى هزار است و به طورى که «گریسباخ» تحقیق کرده است صد و پنجاه هزار است و «شولز» که آخرین محققین ایشان است عدد آن را به تحقیق نیافته‏ است». میرزا ابوالحسن شعرانى، راه سعادت، تحقیق : حامد فردى اردستانى، ص 282، چاپ اول، 1386، تهران : مرتضوى.
جالب آن که اناجیل از همان آغاز در نسب‏نامه عیسى(ع) گرفتار تناقض شده‏اند. این دلیل روشن بر تحریف کتاب‏هاى مقدس است.



تحریف از دیدگاه مسیحیان

تحریف از دیدگاه مسیحیان‏
اعتبار کتاب مقدس همواره مورد انتقاد اندیشمندان قرار داشته اما از قرن نوزدهم میلادى، مباحث انتقادى مربوط به کتاب مقدس وارد مرحله جدیدى شده است: «بولتمان (1884 - 1976م) که بزرگترین متخصص عهد جدید در قرن بیستم لقب یافته است در اثر مهم خود، تاریخ سنت هم نظر، به ارزیابى کتاب مقدس مى‏پردازد. از نظر او بسیارى از سخنان مکتوب عیسى(ع) گفته‏هاى خود او نیست بلکه محصول حیات جوامع مسیحى اولیه است». تونى لین، تاریخ تفکر مسیحى، ترجمه : روبرت آسریان، ص 446؛ تهران : نشر و پژوهش فرزان روز، چاپ اول، 1380.
«آدولف فون هارتاک» مورخ تواناى قرن نوزدهم و بزرگترین متخصص آثار پدران در عصر خود، در مجموعه سه جلدى تاریخ اصول ایمان، این باور را مطرح کرد که انجیل تحت تأثیر فلسفه یونان تغییر یافته است. وى در پى آن بود که تاریخِ فرایند یونانى شدن مسیحیت را نشان دهد. از نظر او، مذهب ساده عیسى(ع) به ویژه به واسطه تعالیم پولس، به مذهبى در مورد عیسى(ع) تغییر یافته و به اصل ایمانى تجسم خداى پدر تبدیل شده است. همان، ص 387.
برخى دیگر از صاحب‏نظران نیز در مورد تاریخ تألیف اناجیل ایراداتى را بیان کرده اند.آرچیبالد رابرتسون، عیسى اسطوره یا تاریخ، ترجمه : حسین توفیقى، ص 71؛ قم : مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1378. ر.ک : محمدرضا زیبایى نژاد، مسیحیت‏شناسى مقایسه‏اى، ص 185؛ تهران : سروش، چاپ اول، 1382.
اما شاید بتوان گفت مهم‏ترین سند در مورد انحراف مسیحیت از دیدگاه ایشان خود کتاب مقدس است. در این کتاب «پولس» با حواریون و شخص «پطرس» که جانشین رسمى حضرت عیسى(ع) است، مخالفت ورزیده، حتى آنان را به «نفاق» متهم مى‏سازد: «اما چون پطرس به انطاکیه آمد او را روبه‏رو مخالفت نمودم؛ زیرا مستوجب ملامت بود... و سایر یهودیان هم با وى نفاق کردند، به حدى که برنابا هم در نفاق ایشان گرفتار شد». رساله پولس به غلاطیان، 2 : 11 - 13.
مسلماً چنین برخوردى نشان از وجود انحراف در عقاید بزرگان صدر اول مسیحیت دارد. برگرفته از : سید محمد ادیب آل على، مسیحیت، صص 99 و 100، قم : مرکز مطالعات و پژوهش‏هاى فرهنگى حوزه، چاپ اول، 1385.


 

تحریف مسیحیت

دلایل تحزیف مسیحیت: 1. رویکرد تاریخى‏
براساس گزارش‏هاى معتبر و مستند تاریخى کتاب‏هاى مقدس (تورات و انجیل)، در طول سالها تألیف و گردآورى شده است، از همین‏رو علاوه بر برخوردارى از شیوه‏هاى متنوع ادبى، با گذشت زمان، تحول آرام و کندى را تجربه کرده است. صرف ‏نظر از اقلیتى ناچیز از مسیحیان که مى‏پندارند کتاب‏هاى مقدس، با همین الفاظ الهام شده‏اند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشرى منتقل و وى چیزهایى را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است، بیشتر مسیحیان معتقداند که خداوند کتاب‏هاى مقدس را به وسیله مؤلفانى بشرى، نوشته است و بر این اساس کتاب‏هاى مقدس، یک مؤلف الهى و یک مولف بشرى دارد.
نگا: الف. ویل‏دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه حمید عنایت و دیگران، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ پنجم، 1370 ش )، ج 3، ص 695-721 ؛ ب. ساروخاچیکى، کتاب مقدس را بهتر بشناسیم، ص 14-31؛ تهران، آموزشگاه کتاب مقدس، بى‏تا.
جالب است بدانید تعداد کتاب‏هاى مقدس (در مجموع 46 کتاب عهد عتیق یهود و 27 کتاب‏ عهد جدید یعنى انجیل)، براساس نوعى توافق، حاصل شده است. توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، (قم: مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول، 1377ش، ص 51.
حال وقتى تاریخ به ما نشان مى‏دهد که بشر در تألیف کتاب مقدس دست داشته است، این کتاب دیگر مصون از خطا نخواهد بود. این مسأله موجب شد تا هر کسى، اقدام به نوشتن و گزارش روایات مربوط به دوران کوتاه رسالت عیسى و سرگذشت او کند و به نوبه خود منجر به پدید آمدن صد نوشته گشته است که هر کسى نوشته خود را صحیح مى‏داند. از این رو براساس گزارش‏هاى تاریخى، در اواخر قرن اول میلادى و اوایل و اواسط قرن دوم میلادى، فرقه‏هاى انجیلى متعددى به وجود آمد و اختلاف‏ها و کشمکش‏هاى فراوانى رخ داد.
طرح مؤلف بشرى در کنار مؤلف الهى، در تدوین کتاب مقدس و در نتیجه تحریف آن، باعث گردید که پیامدهاى ناگوارى براى کتاب مقدس، به وجود آید که گزارش آن در این مجال اندک ممکن نیست. در این باره نگا: محمدرضا کاشفى، غرب بر امواج مسیحیت و فرهنگ، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، مبحث کتاب مقدس در فصل دوم.

در اینجا کافى است به اعتراف برخى از عالمان و اندیشمندان مسیحى بسنده کنیم:
انطباق انجیل فعلى را با گفته‏هاى عیسى به صراحت رد مى‏کند و مى‏گوید: «این بدان معنا نیست که عیسى تمام کلماتى را که گزارش شده است دقیقاً به همان شکلى که انجیل نویسان 1-1. رابرت م.گرنت نوشته‏اند گفته است». رابرت م.گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدى، ص 212، تهران : پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، چاپ اول، 1385.
1-2 ارنست رنان؛ کتاب مقدس را نگاشته انسان دانسته، آن را همچون دیگر مکتوبات بشرى مشتمل بر خطاهایى مى‏شمارد و بر وجود داستان‏هاى دروغین و افسانه‏ها در آن تأکیدمى‏ورزد. همان، ص 295.
1-3. متکلمان لیبرال مسلّم مى‏دانند که کتاب مقدس مستقیماً وحى منزل نیست و به دست انسان نوشته شده است. ایان باربور، علم و دین، ص 130 - 131. ق : همان، ص 295.
1-4. بسیارى از سنت گرایان بر مرکزیت مسیح اصرار مى‏ورزند بدون اینکه بر خطاناپذیرى انجیل پافشارى داشته باشند.
1-5. برخى از متکلمان برجسته مسیحى مانند بریث مى‏گویند نمى‏توان محتویات کتاب مقدس را صادق شمرد. جان هیک و دیگران، کلام فلسفى، ترجمه ابراهیم سلطانى و احمد نراقى، ص 307.
1-6. ویت (الهیات رسمى - سنتى جدید) پروتستان معتقدند کتاب مقدس به خودى خود وحى الهى نبوده، یک مکتوب متکلمان نئوارتدکس خطاپذیر انسانى است که به وقایع وحیانى شهادت مى‏دهد.
1-7. پل تیلیش که از متکلمان برجسته مسیحى به شمار مى‏رود، معتقد است: «پژوهش‏هاى تاریخى نشان داده‏اند که عهد قدیم و عهد جدید در بخش‏هاى نقلى خود، عناصر تاریخى، افسانه‏اى و اسطوره شناختى را تلفیق مى‏کنند و در اکثر موارد تفکیک این عناصر از یکدیگر با هر درجه‏اى از امکان‏پذیرى نامحتمل است... مردم، دیگران یا خودشان را بدون ایمان مسیحى قلمداد مى‏کنند، تنها به این دلیل که به مستند بودن حکایت‏هاى معجزه‏اى عهد جدید اعتقادى ندارند، به طور قطع آن حکایت‏ها مستند نیستند».
‏پل تیلیش، پویایى ایمان، ص 103. ق : رابرت م. گرنت، دیوید تریسى؛ تاریخچه مکاتب تفسیرى و هرمنوتیکى کتاب مقدس، ترجمه : ابوالفضل ساجدى، ص 294 - 296. 1-8. توماس میشل - استاد الهیات مسیحى - بر آن است که به اعتقاد بیشتر متفکران کاتولیک، پروتستان و ارتودوکس، کتاب‏هاى مقدس، املاى الهى نیست و داراى عصمت لفظى نمى‏باشد و گاهى نویسندگان بشرى، نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه‏ آمیزى را در متن کتاب باقى گذاشته‏اند. ‏نگا: توماس میشل، کلام مسیحى، ترجمه حسین توفیقى، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، چاپ اول 1377، ص 23 - 27.